سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

روز بیست و ششم

    نظر

سلام بر روز بیست و ششم.

دیشب به موقع خوابیدم و امروز بعد از نماز بیدار ماندم و از همان فرصت صبح استفاده کردم مراقبه کردم و زبان خوندم..... البته باید ببینم روزهای دیگه چطور ادامه میدم.

امروز روز طبیعت و سیزده بدر هست. این عقیده داشتن به نحس بودن و به در کردنش هم خیلی جالبه. اما به عقیده من نحسی در درونه که باید دور ریخته بشه. ناامیدی به رحمت خدا نحسه، پر از کینه و حسد بودن نحسه، پر از افکار غمگین و ناراحت بودن نحسه.کاش بشه راهی پیدا کرد از این نحسی ها خلاص شد.

دوران دانشجوییم کتابهای روانشناسی می خواندم کتابهایی که بعدها فهمیدم خیلی قدیمی هستند اما در همه مراحل سخت به دادم رسیدند و نور امیدی در دلم تاباندند. مثل قانون شفا، چهار اثر از فلورانس اسکاول شین، قانون توانگری........ چه روزهای قشنگی بود. روزهای مجردی که با این کتابها می گذشت. نویسندگان خارجی سالهای دور که شاید هیچ وقت فکر نمی کردند کتابشان به فارسی ترجمه شود و بعد از سالها هنوز اینقدر پرطرفدار باشند.

راز پرطرفداری این کتابها اینه که الگوی قدیمی که خیلی از ما در ذهن داریم و خیلی ترسناکه می شکنه. میگه انسان بر سرنوشت خودش اختیار داره و این عین حکمت خداونده. میگه اتفاقات بدی که در زندگیت می افته یک تقدیر محتوم نیست بلکه حداقل بخشی از اون نتیجه افکار مسموم خودته. اگر بی پولی، اگر با اطرافیانت رابطه خوبی نداری، اگر شغل دلخواهی نداری اینها تقدیر خداوند برای تو نیست. اینها را خودت خواستی خودآگاه یا ناخودآگاه بر خودت تحمیل کردی. تقدیر خداوند سختی و رنج کشیدن نیست پس تو هم نخواه و این الگوهای بیمار را در پناه عشق خداوند تغییر بده.اینکه اسم اینها امتحانه یعنی اینکه اینها را به پای خداوند ننویسی یعنی بدانی زندگی تو را با شرایطی روبرو می کنه که به خودت بیایی از این نظر امتحانه نه از این نظر که بپذیری سرنوشت اینطوری خواسته و چاره ای نیست.....

من از نزدیک چند نفر را می شناسم که بااین کتابها زندگیشون تغییر اساسی کرده. عقیده قربانی بودن در زندگی باعث نابودی میشه. و این کتابها سعی می کنند این را از ذهن مخاطبین بیارن بیرون. او را آگاه کنند که خداوند بهش قدرت داده که تغییر ایجاد کنه تغییرات نیکو و عالی. کمک می کنه که به ترس غلبه کرد. چون فکر می کنم یکی از بزرگترین ترسهای آدمهایی که به خدا معتقدند اینه که چیزی را از خدا بخوان که مطابق اراده او نباشه!!! در صورتی که نه معنای صبر کردن نه معنای امتحان الهی اینه که هر چه پیش آمد به هر شکلی باهاش بسازی و نخواهیم عوضش کنیم. نمی دونم منشا این تفکر چیه اما خودم هم فکر می کردم اگر خدا بخواد اینطور می شه اگر نخواد نمیشه ......... این تفکر نشون می ده که حتی شناختی که از خدا داشتم ناقص بود. اگر اینهمه به دعا سفارش شده یعنی برای برآورده شدن چیزی که نیست و یا برطرف کردن چیزی که هست و ناخوشاینده تلاش کن. خوب اگر این مخالف اراده خداوند بود که سفارش می شد مبادا دعا کنید  هر چه شد هیچ نگویید و سکوت کنید چون خداوند خواسته.اما در عین حال سفارش شده ناشکری نکنید چون ناشکری نتیجه همان تفکر قربانی بودنه. چون این تفکر اونقدر مسموم کننده است که اجازه نمی ده که فکرهای سازنده و تغییر دهنده رشد کنند. چون ذهن به جای اینکه روی راه حل، تغییر و تحول نیکو و دعا متمرکز بشه روی ناراحتی و غم و غصه و ناشکری کردن متمرکز می شه.

من فکر می کنم حداقل بخشی از اتفاقات در زندگی از افکار و رفتار خودمون منشا می گیره از الگوهای ذهنی که داریم و با تغییر این الگوها و تغییر رفتارها اون اتفاقات هم تغییر خواهد کرد. این تغییر نیکو مطمئنا خواست خداونده. یادمون باشه خداوند را به اندازه تفکر محدود و کوچک خودمون پایین نیاریم. بلکه سعی کنیم خودمون قدمون را بلندتر کنیم تا شاید حتی کمی به خدا نزدیکتر بشیم.

من خودم چند تا الگوی ذهنی دارم که می خوام برطرفشون کنم. حتی از فکر اینکه اگز این الگوها تغییر کنه زندگیم چه شکلی می شه هم به وجد میام... تغییر همیشه نیاز به تلاش و پشت کار داره و من این بار فکر کنم بعد از مدتها چله تمرین کردن فکر می کنم آماده هستم.

پس برنامه جدیدم از این به بعد اینه که شبها قبل خواب هفت دقیقه مراقبه تفکر مثبت می کنم. یعنی سعی می کنم با خودم جملات تاکیدی بگم.