سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

بیست و سه و بیست و چهار

    نظر

خوب باید صادقانه اعتراف کنم که در روز بیست سوم و چهارم دوباره داره شل شدن و تنبلی و دور شدن از برنامه هام شروع میشه. اگر با قبلا مقایسه کنم معمولا روز دهم یازدهم شروع می شد. اینبار رسیده به روز بیستم به بعد پس باز هم اگر خوشبین باشم یه کم پیشرفت کردم.  خیلی جالبه وقتی سالها به کاری عادت می کنیم مثلا همین بی برنامگی انگار مغز حس می کنه اون حالت حالت عادی و درسته و تا فرصت گیر میاره سعی می کنه به حالت قبلش برگرده. اونقدر باید بهش دستور عقب گرد داد تا یاد بگیره که حالت عادی اینه که برنامه داشته باشه چهار چوب باشه و حرکت به سمت هدف باشه نه باری به هر جهت.........

خلاصه داستان تربیت نفس ما همچنان ادامه داره، یه کمی متمرکز نباشم و بی خیال بشم عادتهای قبلی می خواد که برگرده و با چه شتاب و سرعتی!!!......... دیگه از بیدار نموندن بعد از نماز صبح چیزی نگم خیلی بهتره......... باید باز هم تمرین کنم.

و اما مراقبه که من خوشبختانه همچنان موکدانه ادامه می دم

مراقبه چیست؟ چه کسانی به مراقبه نیاز دارند؟ چطور کجا و کی مراقبه کنیم؟

اولین بار حدود هشت سال پیش درباره یوگا و مراقبه شنیدم و تاثیر خوبشون برای کاهش اضطراب و آرامش. خیلی خوشحال شدم و فکر کردم کلید رهایی را پیدا کردم. روشش هم آسون بود اما با همه اینها نیازمند تمرین مستمر بود.

مراقبه به زبان ساده یعنی این که حواسمون به آنچه در ذهنمون می گذره باشه. چرا؟ چون ذهن مرکز همه اتفاقاته. اگر با کوچکترین ناملایمتی از کوره در می رید و عصبانی می شید. اگر همیشه ناراحت و غمگینید، اگر خیلی کینه ای هستید، اگر تمرکزتون کمه اگر خیلی زود از دست همه می رنجید بدونید ذهنتون بسیار به هم ریخته است.

یک مثال می زنم خودتون رو در نظر بگیرید که از صبح که بیدار می شید درگیر افکارتون هستید وقتی دارید صبحانه می خورید یادتون می افته چقدر کار عقب افتاده دارید که به هیچ کدومشون نرسیدید. یا مثلا یادتون می افته به اتفاق روز قبل حرفی که شنیدید از دوست یا همسرتون یا فامیلتون. یا یادتون می افته به نگرانی که دارید و وحشت میاد به سراغتون از اینکه نمی دونید چه اتفاقی قراره بیفته. حس ناخوشایندی میاد و حالتون رو دگرگون می کنه. نا راحت و عصبانی میشد. برای کارهای عقب افتاده خودتون رو سرزنش می کنید که همش از تنبلیه شاید هم با دیگران مقایسه کنید که چقدر از شما جلوتر هستند. یا برای حرفی که شنیدید کلی تفسیر می کنید. فکر می کنید حقش نیست اینقدر بقیه به شما بدی کنند می رید توی جایگاه قربانی. ناراحت و غمگین میشید. یا از نگرانی کلافه می شید فکرهای ترسناک میاد توی ذهنتون و احساس عجز و ناتوانی می کنید. در همین لحظه دست بچه‌تون می خوره به استکان چای و می ریزه...... شما که قبلش در ذهنتون در وضعیت خوبی نبودید مثل یک باروت منفجر می شید هر آنچه که در سر داشتید نثار بچه می کنید. از اینکه چرا حواسش رو جمع نمی کنه چقدر دست و پا چلفته است چطور حالا همه چیز را تمیز کنیم و غرغر و داد و بیداد فقط به خاطر یک استکان چای واژگون شده.

حالا تجسم کنید یک نفر وقتی صبح پا می شه در هر حالی که باشه تاکید می کنم هر حالی، یک زندگی تازه را شروع کنه. اگر کار عقب افتاده داره، اگر از دیدن قیافه اش در آینه یاد اضافه وزنش می افته، اگر لباسهاش را یادش رفته اتو کنه و خیلی وقت نداره، سعی می کنه در زمان حال باشه و ذهنش رها و آزاد باشه. با خودش می گه خوب اول صبحانه می خورم بعد یک چیزی می پوشم و آماده می شم. دنیا که به آخر نرسیده. این آدم راضی و آرامه . ارام صبحانه اش را مزه مزه می کنه به طعم و رنگ خوراکیهایی که داره نگاه می کنه با بچه اش حرف می زنه و سعی می کنه در زمان حال باشه نه در اتفاقات گذشته و نه کارهای آینده. در همین حال دست بچه می خوره به لیوان چای و میریزه. خوب معلومه که این آدم اصلا عکس العمل آدم قبلی را نداره........ اصلا چرا باید عصبانی بشه و داد و فریاد راه بندازه مگه چه اتفاقی افتاده! حتما اولین عکس العملش اینه که راهی پیدا کنه که چای ریخته را تمیز کنه. به همین سادگی و به همین راحتی.....

اما چطور می شه که دو تا آدم در شرایط مشابه دو عکس العمل متفاوت دارند؟ همه اینها به ذهن اونها بر می گرده. ذهن آشفته عکس العمل آشفته داره و ذهن آرام عکس العمل آرام.

پس اگر از عکس العمل های خودتون در مواجهه با صحنه های مختلف، راضی نیستید فکر می کنید زیادی عصبی، زیادی، ترسو، زیادی هیجانی و احساساتی هستید معلومه که بیشتر از همه نیاز دارید مراقبه کنید. من اینجا از تجربه مراقبه خودم می نویسم و سوالهایی که برام پیش اومده بود. من مراقبه mindfulness را انجام می دم.

چطوری شروع کنیم؟

1- اولین قدم خیلی ساده است: یک جای آرام پیدا کنید در اتاقی که کسی در اون رفت و آمد نکنه. در ساعتی که یا تنها باشید یا کسی به سراغ شما نیاد. روی یک بالش کوچک بنشینید اگر راحت نیستید و پاهاتون خواب می ره یا کمرتون درد می گیره روی یک صندلی بنشینید. معمولا توصیه می شه که در حالت لوتوس بنشینید و دستها در حالت خاصی باشه اما برای روزهای اول مهم اینه که عادت کنید در یک جا ارام بنشینید.

2- ساعت را روی پنج الی ده دقیقه تنظیم کنید. یعنی قراره که پنج یا ده دقیقه به اختیار خودتون آرام بنشینید. و بعد با زنگ ساعت زمانتون تمام خواهد شد.

چطور مراقبه کنیم؟

از اسمش پیداست بنشینید با چشمهای بسته یا باز. شاید برای شروع چشمهای بسته راحت تر باشه. با خودتون خلوت کنید ببینید چی توی سرتون می گذره. همین که آرام می گیرید افکار هجوم میارن. مثلا از اینکه باید برید خرید، یا با خودتون می گید یادم باشه فلان کار را انجام بدم. یادم باشه یه زنگ هم به فلانی بزنم. راستی چقدر وقته از فلانی خبر ندارم بعد کم کم قضاوت شروع می شه. بعد می بینید رفتید مسافرت در زمان گذشته خودتون هم متوجه نمی شید چطوری یادتون افتاده که سه سال پیش با کسی سر موضوعی بحث کردید یا میرید به آینده اینکه برای مهمونی هفته دیگه باید لباسهایم را آماده کنم هیجان زده می شید.یا یادتون می افته به یک مشکل دلهره به سراغتون میاد و حتی می خواهید از حالت مراقبه خارج بشید........

خوب وقتی افکار هجوم میارن چه کار کنیم؟

باید سعی کنید اول از همه بهشون نگاه کنید یعنی آگاه باشید نگذارید غرق افکار بشید. هر فکری که میاد سعی کنید بیاد  مثل حبابهای آب که میان به سطح آب. اما غرق اون فکر نشید. مثلا اگر یاد کسی افتادید که باهاش درگیر هستید نذارید غرق احساس ناراحتی و کینه بشید ازش عبور کنید. فکر بعدی هم که اومد باز به همین ترتیب. می تونید برای موندن در زمان حال به بدنتون توجه کنید . با چشمهای بسته به پاهاتون توجه کنید که احتمالا حالت خستگی پیدا کردند به گوشتون به صورت و دستها شاید احساس گرما یا سرما داشته باشید. یا می تونید بدون مداخله در تنفس تعداد اونها را بشمرید. با خودتون قرار بذارید فقط حواستون به نفستون باشه. انگار که ماموریت شما اینه که فقط حواستون به نفس کشیدن و شمردن اونها باشه.مسلما هر بار فکرتون می ره به جایی اما با آرامش تمام دوباره برگردید به شمردن. این کار فایده اش اینه که ذهن عادت می کنه خیلی درگیر فکر و خیال نشه.

خیلی خسته کننده است اصلا نمی شه از این پرش ذهن جلوگیری کرد چه کار باید کرد؟

روزهای اول برای من خیلی خسته کننده بود. پنج یا ده دقیقه برام به اندازه دو ساعت طول می کشید. می گفتم دارم وقتم را هدر می کنم. به خودم ده دقیقه وقت می دم که بشینم و فکرهای شلوغ پلوغم را مرور کنم. خیلی مسخره است!!!!! دائم فکر می کردم روشم اشتباه است. دائم فکر می کردم هیچ فایده ای نداره. حتی خیلی وقتها مضطرب می شدم یاد چیزهایی می افتادم که نگرانم می کرد...

اما چون شنیده بودم که سعی کنم ادامه بدم تا همه این افکار به سطح بیان ادامه می دادم. نه هر روز اما خیلی وقتها تا هفت هشت ده روز هم پیش می رفتم بعد خسته می شدم و رها می کردم. دوباره دو سه ماه بعد شروع می کردم و چند وقتی ادامه می دادم و بعد دوباره رها می کردم.

اگر به نظر خسته کننده میاد مطمئن باشید علامت خوبیه. یعنی به این آگاهی رسیدید که وقتی به افکار پریشانتون توجه می کنید می بینید خیلی خسته کننده هستند. پس راهی جز رها کردنشون ندارید. فقط و فقط با تمرین کردن رها می شید و باید مصرانه ادامه بدید. مطمئن باشید وقتی به ارامش رسیدید حتی از انجامش غرق لذت می شید.

مراقبه چه فایده ای داره؟

اولین نتیجه اش اینه که کمتر ذهنتون درگیر و خسته میشه. ذهن که ارام باشه جسمتون هم آرام و سالمه. خوابتون عمیق می شه. از شر خوابهای آشفته و پریشان راحت می شید. ساعت خوابتون تنظیم می شه اگر خیلی خواب آلودید یا خیلی خواب کمی دارید متعادل می شه. ضربان قلب منظم و ارام میشه. توی زندگی هم منظم تر می شید. یاد می گیرید در شرایط سخت خودتون رو مدیریت کنید. در مواجهه با یک اتفاق مضطرب کننده در یک شرایط احساسی و هیجانی می دونید چطور ذهنتون درگیر حس های گذرا نشه و آرام و منتطقی باشید. وقتی هر روز این تمرین را انجام بدید به مرور می بینید وقتی دارید کاری را انجام می دید همه حواستون جمع کارتونه و غرق خیالات نمی شید. می بینید وقتی سوار ماشین هستید به آسمان نگاه می کنید به درختها به آدمهای دور و برتون و در زمان حال هستید نه اینکه چند ساعت توی ماشین باشید و اصلا چیزی را نبینید چون توی سرتون مشغول ذهنیاتتون بودید.

چقدر طول می کشه تا مراقبه نتیجه بده؟

به نظر من همون روز اول که مراقبه را شروع می کنیم روز بزرگیه چون آگاه شدیم که ذهن شلوغی داریم. اما برای رسیدن به آرامش باید حسابی تمرین کرد و وقت گذاشت. پشتکار داشت و با ایمان ادامه داد. اما مطمئنا با ادامه دادن کم کم نتایج خوب مراقبه خودش را نشان می ده.

در خیلی از دانشگاه ها یا مراکز درمانی معتبر از مراقبه برای بهبود بیماریهای روحی و جسمی استفاده می شه. بعضی از مراکز روی تاثیر مراقبه روی عملکر قلب و مغز تحقیق می کنند با یک تحقیق کوچیک می تونید منابع زیادی پیدا کنید.

بهتون توصیه می کنم اگر می خواهید تغییری توی زندگیتون ایجاد کنید حتما سعی کنید مراقبه را شروع کنید و همین روزهای اول سال مراقبه را جز برنامه زندگیتون کنید مطمئن باشید کیفیت زندگیتون خیلی تغییر می کنه.