روز بیستم
سلام بر روز بیستم ........ خدایا شکرت
امروز به نیمه راه رسیدم.............
می دونم هنوز باید خیلی مراقب خودم باشم. هنوز همین که کمی حواسم نباشه ترس و اضطراب فرا می رسه. می دونم هنوز باید روی ذهنیات و باورهام کار کنم. تا آرامش عمیق که نهادینه بشه راه هست هنوز.
خدایا کمکم کن به این درک برسم که فقط و فقط تو را بپرستم. فکر می کنم در سایه این اعتقاد همه ترسها،شکها، حسرتها، نگرانیها و غمها غصه ها از بین می ره. خدایا کمک کن به این باور برسم که عمیقا و درونا فقط و فقط تو را بپرستم. به این ایمان برسم که در این دنیا هیچ قدرتی بالاتر از تو نیست. همه چیز دست توست و تو سخاوتمندانه می بخشی........
خدا جانم کمکم کن ذهن کوچکم، فکر محدودم، باورهای سطحی و شکننده ام زندگی من سلامتی و روابطم را آسیب نزند. خدای مهربانم کمک کن. می دانی راهی که توش پا گذاشتم برای انسان ضعیفی مثل من راهی سخت و پر خطره. کمکم کن نگذار از تو غافل بشم.
پ ن. مراقبه کردم. اما اصلا امروز متمرکز نبودم. بعد هم فقط یک ربع زبان خودندم. امروز فرصت نشد.............. سعی می کنم کمی انعطاف پذیر باشم نسبت به برنامه ام. اینطوری کمتر از انجام نشدنش ناراحت و دلسرد می شم. مطمئنم که بالاخره برطرفش می کنم.
فکر می کنم به یک مراقبه خاص هم نیاز دارم یک مراقبه برای مثبت اندیشی. مراقبه ای که صبحها انجام می دم برای آرامشه و خیلی هم رضایت دارم. اما فکر می کنم من به یک مراقبه مثبت اندیشی یا تفکر مثبت هم نیاز مبرم درام. باید درباره اش بخونم و یاد بگیرم.........
فردا به خاطر مسافرت شاید نتونم بنویسم.