روز یازدهم
روز یازدهم هم تمام شد. خدایا شکرت
خوب با خودم قرار گذاشته بودم که کاری را انجام بدهم. بعد از مراقبه. انجام دادم اما نه بعد از مراقبه ....... خیلی بعدتر و دیدم که نتیجه دلخواه را ندارد. هر چیزی وقتی دارد. خوب باز هم از فردا تمرین می کنم. حتما بعد از مراقبه انجامش بدهم.
پشتکار، پشتکار، پشتکار در هر کاری در ایجاد هر تغییر مثبتی در انجام هر کار سخت و آسانی فقط پشتکار راه گشاست. شاید به نظر بیاد که بیشتر برای کارهای عملی پشتکار لازمه اما تجربه من می گه خیر. حتی برای داشتن ذهنی منظم، آرام هم پشتکار لازمه. مثل ورزشکاری که هر روز و هر روز روی عضلاتش کار می کنه و حتی سالها سعی می کنه ریتمش را حفظ کنه. برای شاد بودن هم پشتکار لازمه قبلا فکر کنم نوشته بودم عادتها چه فکری باشن چه عملی مثل کش می مونن هر چقدر که بخوای ازشون دور بشی همین که رهاشون کنی با سرعت بیشتر به سمتت بر می گردن تنها راه اینه که اونقدر مداوم پیش بری که دیگه از اون حالت بیاد بیرون.
شاید عجیب باشه اما برای داشتن زندگی شاد هم باید تمرین کرد. هر روز هر ساعت و هر دقیقه. برای رسیدن به درجه یقین هم باید تمرین کرد. هر روز و هر ساعت و هر دقیقه.
من صبحها مراقبه می کنم. مراقبه به من نشون داد که ذهنم خیلی شلوغ بود. فهمیدم افکار منفی و ترسهام زیاد بودن. اما خودم آگاه نبودم از حضورشون. یک بار برای کسی تعریف کردم که فلان اتفاق افتاد و من خییییییلی ترسیدم. با تعجب نگاهم کرد و گفت واقعا! این که ترس نداشت. به خودم اومدم و دیدم که حتی من در خیلی چیزها بزرگنماییهای غیر واقع بینانه دارم. مراقبه را ادامه دادم. دارم ادامه می دم. هر روز تمرین می کنم ذهنم را آرام کنم. افکار پراکنده را منظم کنم. هر ساعت روز همین که می بینم ذهنم به سمت فکرهای ناخوشایند می ره برش می گردونم و این خیلی لذت بخشه.
خیلیها و از جمله خودم خیلی آرزوهای دور و دراز داریم با رسیدن سال نو برای برآورده شدنشون دعامی کنیم. اما به این آگاهی رسیدم که هـــــــــــــــــــــــــــــــیچ آرزویی بهتر از داشتن شادی عمیق و پایدار نیست. هــــــــــــــــــــــــــــــــــــیچ خوشبختی بالاتر از زندگی در آرامش و اطمینان کامل به خداوند نیست و هــــــــــــــــــــــــــــــیچ دستاوردی بهتر از زندگی کردن به دور از ترس و افکار منفی نیست.
برای خودم و برای همه آدمها این خوشبختی های واقعی را آرزو می کنم.