شانزدهم
سلام بر روز هفدهم.
یک وقتهایی توی اوج عصبانیت، وسط اندوه و غم و ناراحتی، توی استیصال و سرگشتگی به خودت میای و می بینی می تونی هر کاری انجام بدی. هر کاری که با اصول اخلاقی که برای خودت در نظر گرفتی در تعارضه. اینجور وقتها حتی فکر می کنی چرا باید ساکت بمونم؟ این باعث می شه دیگران از من سوء استفاده کنن! چرا نباید جواب بدیهاشون رو بدم؟ اگر خوبیهام رو بهشون یادآوری نکنم دست از سرم بر نمی دارن! از بس سکوت کردم اینا اینطوری یکه تازی می کنند! باید جوابشون رو داد!
هر چقدر صدای آرومی توی سرت تو رو به سکوت و آرامش دعوت می کنه تو نشنیده می گیری حتی اگر هم بهش توجه کنی می گی کسی که می خواد بر اساس دستورات اخلاقی رفتار کنه بدجوری خلع سلاح می شه. همه می تونن بهش حمله کنن اما اون حق نداره از خودش دفاع کنه مقابله به مثل کنه حق نداره وقتی بی مهری می بینی بی مهری کنه وقتی با حرفها آزارش می دن با حرفهاش آزار بده وقتی با رفتارها ناراحتش می کنن با رفتارهاش باعث ناراحتی همونها بشه حق نداره حتی پشت سر اونهایی که پشت سرش حرف زدن حرف بزنه............... اما دریغ دریغ از اینکه صبر و تحمل داشته باشی کمی تامل کنی ساکت بمونی و صبر کنی تا ببینی کسی که دوست خداونده هیچ وقت خلع سلاح نمیشه حتی اگر به ظاهر نتونه با روشهایی که از خدا بی خبرا به اهدافشون می رسن، پیروز بشه. شاید به خاطر همینه که مومنین این همه به صبر و نماز تشویق شدند. خدایا خودت می دونی چقدر از بی صبریهام چقدر از عجله کردنهام چقدر از رفتارهای نسنجیده ام پشیمانم. خدایا به تو پناه می برم منو ببخش و منو پناه بده.