عصبانیت و درس و مشق بچه ها 2
دارم با دخترم تمرین میکنم که کمتر موقع درس و مشقش عصبانی باشم. برای روز اول تجربه بد نبود اما مثل هر یادگرفتن دیگری تدوام و تکرار و تکرار آن است که ما را به نتیجه میرساند. طبق معمول دوست نداشت درس بخواند هزار و یک دلیل آورد و اینکه دستش درد میکند و نمیتواند بنویسد. به هر حال من یکی دو بار به او تذکر دادم و از او خواستم بنویسد البته فراموش کردم و یک بار تهدید به تنبیهش کردم اما در نهایت در سکوت گفتم لازم نیست مشقهایش را بنویسد. بعد که سکوت برقرار شد بهش گفتم برای من عجیب است که برای هر کاری غیر از درس و مشق انرژی دارد و دستش درد نمیگیرد. بعد سعی کردم کاری را که انجام داده به طور درستش بازسازی کنیم. توضیح دادم که اگر غرغر نمیکرد و اشک نمیریخت هم مشقهایش زودتر تمام میشد و هم من عصبانی نمیشدم. دارم بهش یاد میدهم که در هر صورت در نهایت یک ساعت برای تکالیفش میگذارد که میتواند انتخاب کند با اشک و غرغر همراه باشد و همش اشتباه کند یا با آرامش و سریع و بدون تشنج. انتظار ندارم دفعه بعد همه چیز درست شده باشد و دیگر بهانه نیاورد اما تمرین میکنم که بیشتر از پیش صبور باشم و تهدید و تحقیر و سرزنش نکنم و مخصوصا غر نزنم!