دهم
تصمیم گرفتم عصبانیت و خشم و کینه را از دلم بیرون کنم، تصمیم گرفتم همه کارهام فقط به خاطر خدا باشه، خواستم طوری زندگی کنم که هر لحظه که مرگ اومد به سراغم بگم آماده آماده ام و از این بهتر نمی شد زندگی کنم......................
حتی فکر کردن به این تصمیمات منو غرق نور و شادی می کنه.
اما در عمل من هستم و ضعفهام، من هستم و کاستیهام ، تنبلی هام، نفسم و دستورات و فرمایشات گمراه کنندش..........
بعد از هر شکست زود پشیمون شدم و توبه کردم و سعی کردم جبرانش کنم. اما خیلی پیش خودم شرمنده شدم. از اینکه باز هم شکست خوردم. ناامیدی اومده بود که بمونه........ با خودم گفتم هیچ چیزی بدتر از ناامیدی نیست و انسان مومن هیچ وقت ناامید نمیشه.
بلند شدم. اول به خدای خودم گفتم خدایا من از دروغگوها نیستم. من بازهم می گم :
تصمیم گرفتم عصبانیت و خشم و کینه را از دلم بیرون کنم، تصمیم گرفتم همه کارهام فقط و فقط به خاطر خودت باشه، می خوام تو در سراسر زندگی من جاری باشی. می خوام طوری زندگی کنم که هر لحظه که مرگ اومد به سراغم بگم آماده آماده ام و از این بهتر نمی شد زندگی کنم......................
خدایا اینها را که گفتم حقیقت محضه. دروغی در کار نیست. اگر رفتارهام به حرفهام شبیه نیست از ناتوانیه منه. کمکم کن خدایا دستهای منو بگیر مثل همیشه. کمک کن ذهنم را پاک و سالم کنم. کمک کن تو همیشه در همه صحنه ها و لحظه های زندگی من جلوی چشمهام حضور داشته باشی. خدایا کمک کن رفتارم مثل حرفها و آرزویهایی که انیجا نوشتم بشه. خدایا منو طاهر کن . مطهر کن که رفتارهام رنگ و بوی تو رو بگیره.
برای شروع اولا از تو طلب رحمت و مغفرت می کنم به خاطر همه اشتباهاتم.
قول می دم جبرانشون کنم.
خدایا کمکم کن.