سی و هفت قربانی عید قربان
نفس خود قربان نما در راه او نی که خون جاری کنی در آب جو
خداوندا برای قربانی در درگاه تو چیزی جز کوله باری بزرگ از گناهان ندارم. چاقویم را بر گلوی کدام شان بگذارم؟
ابراهیم وار کینه های دلم را به پیشگاه تو می آورم. همه را یک به یک سر می برم. خدایا فرشته ای بفرست که چاقویم را تیز کند که دستهای ناتوانم را محکم بگیرد و در گوشم نجوا کند : وَ هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یَعْفُواْ عَنِ السَّیَِّاتِ وَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُون سوره شوری آیه 25 و اوست کسى که از بندگانش توبه می پذیرد و از گناهان در می گذرد و آنچه را که می کنید، می داند.
پی نوشت: قول می دهم تا عید قربان دیگر تمرین کنم دلم زنگار هیچ کینه ای نگیرد.