زندگی روی خط تعادل

دهم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم

    نظر

سخته دل کندن از رفتارها و عادتهایی که بهش خو کردم. اونقدر خو کردم که حتی نادرست بودن، زشت بودن و عذاب آور بودنشون دیگه به چشمم نمیاد.

یکی از اونها همین توقع داشتنه.

سخته اینکه از هیچ کس هیچ توقعی نداشته باشی حتی از نزدیکترینها. از همسرت از مادرت از پدرت از بچت....... از هیچ کس هیچ چیزی طلب نکنی طلب نداشته باشی. و بر عکس همیشه خودت را بدهکار بدونی. و این بدهکار دونستن از روی ضعف و عذاب وجدان یا عدم اعتماد به نفس و خود خرد بینی و اینها نباشه . این بدهکاری از جنس خودسازی و جهاد باشه. سخته ..... سخته دل کندن از همه اینها .......اما کدوم کار سخته که به خاطر خدا آسون نشه.....

این یه شیوه جدیده باید بهش عادت کنم و جایگزین شیوه قبلی کنم. اینطوری کمتر از رفتار دیگران حتی اگر نزدیکترینهام باشن ناراحت می شم. اینطوری کمتر غصه می خورم. کمتر انرژیم هدر می شه کمتر توی سرم دیگران را بالا و پایین می کنم. کمتر فکر می کنم.سخته اما کدوم کار سخته که به خاطر خدا آسون نشه؟