سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

نهم

    نظر

خوشبینی

می شود به خدای یکتا ایمان داشته باشی و به حوادث و وقایع بدبین باشی و در دلت غم و نگرانی خانه کند؟

یکی از نقاط ضعف من این است که عمیقا خوشحال نیستم نه از این خوشحالیهای سطحی زودگذر بلکه یک جور آرامش خاطر و رضایت و خوشحالی عمیق و پایدار که هیچ چیز توان برهم زدنش را نداشته باشد. تعداد روزهایی که از خواب بیدار شده باشم و از ته دل خوشبین باشم به روزی که پیش رو دارم چقدر است؟ اینکه خوشبین باشم که هر چه پیش آید خوش آید؟

کلا آدم مومن آدمی است که از شادی نعمت حیات روی پایش بند نباشد. اما چقدر برای رسیدن به این شادی و این رضایت تلاش کرده ام؟ در بهترین حالت صبحها بعد از بیدار شدن از خواب فکر کرده ام چطور کارهای عقب افتاده را انجام بدهم یا چطور روز خوبی داشته باشم اما دریغا که تا الان صبحی نبوده که بیدار بشم و منتظر اتفاقات خوبی باشم که نمی دانم چیست. منتظر رسیدن رحمتی از پروردگار که نمی دانم کی و چرا قرار است برسد و در زندگیم نمود پیدا کند. روزی نبوده که بگویم من مطمئنم همه اتفاقات به بهترین شکل پیش می روند و من فقط باید ناظر آرام و شاکری باشم. نگاهم به آینده بیشتر نگاهی نگران بوده واقعا نمی دانم چرا؟ این خودش نوعی ناامیدی از رحمت پروردگار نیست؟ چرا تا الان به این موضوع فکر نکرده بودم؟؟؟

آنچه گذشته که گذشت اما از همین الان فقط و فقط فکرهای خوب و روشن در ذهنم اجازه ورود و ماندن دارند. می خواهم یک جور مراقبه تمام مدت انجام بدهم. یک جور مراقبه دائمی که فقط خوشحالی و امید به لطف و رحمت پروردگار باشد. که هر چه فکر ناراحت و نگران هر چند کوچک و گذرا را در ذهنم جا ندهم. اجازه ورود ندهم و تنها یک ناظر بی طرف خوشحال و راضی باشم. از همین امروز تمرین می کنم قربه الی الله.