روز سیزدهم
اینجا می نویسم که همیشه یادم بماند همه بدبختیها و بیچارگیها از خودخواهیه. و زمانی که آدم اونقدر بزرگ بشه که پای روی کبر و غرور و خودخواهیش بگذاره آسایش، آرامش و خوشبختی خودش سرازیر می شه توی زندگی.
یه حدیثی خوندم تقریبا به این مضمون که انسان رو چه میشود که روی خوشبختی خودش پا می گذاره. من اینطوری معنیش می کنم چه مرگته که این همه خودت را آزار می دی و درهای خوشبختی را به خودت می بندی. یاد گرفتن گذشتن از خود یا گذشتن از خودخواهی شاید اولش سخت و دردناک به نظر بیاد اما فقط اولشه تو را چه میشود که پا روی خوشبختی خودت می گذاری؟؟؟؟