دوازده از بیست
فرصتها چون ابر بهاری در گذرند.
بله می دانم اما امروز با انرژی کمی از خواب بیدار شدم. با اینکه خودم را سر ساعت پنج از رختخواب بیرون کشیدم و با اینکه مراقبه کردم اما حواسم جای دیگری است. آدم تربیت نشده یعنی آدمی که عادتها و ایرادات بسیاری دارد و علی رغم تلاش برای برطرف کردن آنها حالت کش دارد یعنی دائم مثل یک کش تمایل به برگشتن به حالت اول را دارد.
از آنجا که نوشتن فکر را منظم می کند و مخصوصا برای من نوعی فکر کردن است گفتم بنویسم تا همین نیمه اول روز این حالتهای شیطانی را از خودم دور کنم و روزم را نجات بدهم. می گویم حالت شیطانی چون تنبلی و بی حوصلگی از هر صفتی بدتر است.
الان که این پست را بفرستم اول از همه یک لیست از کارهای روزانه ام تهیه می کنم. بعد سعی می کنم به انجامش متعهد باشم. یادم باشد من با خودم قول و قرار گذاشته ام که حداقل بیست روز باید به برنامه ای که نوشته ام پایبند بمانم.
این حالت کشسانی باید طبیعی باشد و نشان دهنده اینکه هنوز عادتها در من نهادینه نشده است. پس باید آنقدر ادامه بدهم تا این حالت از بین برود هر وقت از بین رفت یعنی من پیروز شده ام.
در ضمن من آدمی نیستم که تسلیم بشوم. نوشتم که بی حوصله هستم و از صبح تنبلی می کنم برنامه ام را پیگیری کنم اما حتما دنبال یک راه حلی خواهم گشت که خیلی زود از این حالتها بیایم بیرون. من مطمئنم که می تونم.
مثل همیشه که وقتی برای انجام یک کاری خیلی آماده نیستم و انگیزه ندارم سعی می کنم ثواب کارم را به عزیزی تقدیم کنم تا همین بشه مایه انگیزه.
خدایا به امید خودت