از این به بعد
تصمیم گرفتهام از این به بعد قانون جایگزینی را به کار بگیرم. به جای سرزنش، انتقاد، تحقیر، تهدید را با چیز بهتری جایگزین کنم.
1- سرزنش:
اصلا از فکرت استفاده نمیکنی. هر چیزی را باید چند بار تکرار کنم که گوش بدی. یه کم سریع باش اینقدر شل و ول نباش. یعنی نمیدونی باید دستت را بشوری. نمیدونی لباس بیرون را باید عوض کنی. چرا همیشه همه چیز را فراموش میکنی.
جایگزینی:
من سرزنش نمیکنم و جایش سکوت میکنم. اگر کاری را که خواستم انجام نداد با او و در کنارش باشم و با او همکاری کنم. مثلا وقتی از بیرون میاییم لباس خانه را برایش بیاورم. یا دستش را بگیرم و بگویم با هم برویم دستهایمان را بشوییم. در واقع هر درخواستی که دارم با او همکاری کنم تا کم کم خودش یاد بگیرد. به هر حال او کوچک است و لازم است یعنی وظیفه من است که پابهپای او باشم تا با تمرین و به مرور زمان یاد بگیرد.
2- انتقاد:
من انتقاد نمیکنم جایش سکوت میکنم و برای اصلاح رفتار دخترم صبر میکنم تا عصبانیتم فروکش کند و بعد به او تذکر میدهم. اصلاح رفتار با تمرین و تکرار و زبان خوش است.
3- تحقیر:
ببین چقدر دوستت خوب دوچرخه سواری میکنه. ببین چقدر رفتار بعضیها خوبه. یعنی خودت از اینکه دو روزه با همون جوراب می ری مدرسه خجالت نمیکشی. از اینکه موهات شونه نشده و این شکلی شده خجالت نمیکشی.
جایگزینی:
سکوت و اصلاح صحیح. یعنی به جای تحقیر کردن بهش با مهربانی یادآوری کنم بهتره جورابهات رو عوض کنی چون بوی بد گرفته. موهات را اگر شونه نکنی توی هم می ره و بعد سخت می شه بهتره همیشه مرتب باشی وقتی مرتبی بیشتر دلم می خواد بوست کنم.
4- تهدید:
من دیگه فقط یه بار می گم خواستی گوش کن نخواستی دیگه کاری ندارم. اگر یه بار دیگه جیغ بزنی من می دونم با تو. یا خونه رو جمع میکنی یا می ذارم اصلا می رم.
جایگزینی:
تهدید هیچ فایدهای نداره هم جایگاهم به عنوان مادر را خدشه دار میکنم و هم درون دخترم را به هم میریزم و مضطربش میکنم. بنابراین اگر جایی لازم باشه تنبیهش بکنم و او را از مثلا تلویزیون یا بیرون رفتن محروم کنم هر وقت لازم شد این کار را انجام میدهم. اما تکرارش اثرش را نه تنها از بین میبرد حتی مخرب هم هست کودکی که دائم تهدید به تنبیه میشود در یک اضطراب دائمی باقی میماند.