یکشنبه بیست و ششم
دیروز باز بی برنامگی کار دستم داد، نشد اینجا را به روز کنم و با تاخیر می نویسم. شام هم دیر خوردیم و ظرفها برای چندمین شب متوالی موکول شد به روز بعد.......
اما من اینجا هستم پابرجا و استوار تا دوباره کمر همت ببندم و همه چیز را دوباره سر و سامان بدهم. خوشبختانه یاد گرفته ام که اگر یک چیزی خراب شد و یک جای کار لنگید کلش را به حال خود رها نکنم. حالا یکی دو شب فرصت نشده ظرف بشویم و آشپزخانه مرتب کنم اما دلیل نمی شود رویه ای را که این همه برای انجامش حوصله به خرج داده ام رها کنم.