سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

چهارشنبه بیست و دوم

    نظر

چهارشنبه برای ما که بچه مدرسه ای داریم یک جورهایی روز آخر هفته است. دخترک کلاس فوق العاده می رود. چهارشنبه ها مسیر را باشادی و خوشحالی طی می کنیم. خیلی حس خوبی است که آدم با دختر کوچکش با خیالی آسوده و دلی آرام بتواند وقت بگذراند. نه سرمای هوا، نه آلودگی، نه صدای بوق ماشینها نه اتوبوس دود زده هیچ کدام نمی تواند دل و ذهن آرام را متلاطم کند. خدایا ممنونم که چشمهای نابینایم دارد به زیباییهای زندگی باز می شود. خدایای شکرت به خاطر همه نعمتها.

شیطان گاهی از چه راههایی وارد می شود!!! این مدت که به اصطلاح مشغول تهذیب نفس هستم همش درگیر کارهای نکرده و اخلاقیات بد و برطرف کردن آنها با سرعت لاک پشت بودم. می دیدم خوب پیش نمی روم حتی از نوشتن در این صفحه مجازی هم شرم داشتم. با خودم می گفتم باز بنویسم که نتوانستم! نشد! خشمگین شدم! سر دخترک داد زدم! باهاش لجبازی کردم! بی حوصله بودم! بدیها را دیدن ولو اینکه بدیهای خودم پرده ای روی چشمم گذاشته بود. که خوبی ها و خوشی ها را نمی دیدم. حالا نمی دانم چه شده انگار نسیم ملایمی وزیده و پرده اندکی کنار زده شده.......... خوبیها دران نمایان می شن......