سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

روز سی و ششم

    نظر

صداهای توی سرم آرامترند و من خوشحالم. رام کردن فکرهای آشوب زده و گریزان از ارام کردن هر حیوان وحشی سخت تر است.

آرامم اما باید همینجا بگویم که می شود از این بهتر هم باشم. می شود حالا که چند روزی است کمتر عصبانیم بیشتر مهربان باشم. می شود بیشتر به خدا توکل کنم و بیشتر به او امیدوار باشم.می شود بیشتر با پدر و مادرم مهربان باشم و بیشتر با همسر و فرزندم صمیمی.

فرصت ها می گذرند و من دوست دارم دقیقه هایم را با استفاده درست جاودانه کنم. هر لحظه سعی می کنم به هدفم فکر کنم و به روزهای روشن آینده و به این که همین تمرینهای کوچک و آسان می تواند طی چند ماه دیگر مرا به انسان بهتری تبدیل کند.

آنچه ثابت قدم نگاهم می دارد فکر کردن به قدرت بزرگی است که همه وجود من وابسته به اوست. دیروز که سر درد داشتم تونستم وسط درد خدا رو شکر کنم. چون از ته دل ایمان پیدا کرده ام که هر چه از خدا می رسد نیکوست. شاید گاهی دردناک باشد گاهی تلخ و گاهی غمگین اما حتم دارم همه این تلخی و درد و غم از ما آدمهای بهتری می سازد. به شرط اینکه یادمان نرود به جلو نگاه کنیم و دائم به یادمان بیاوریم خدا مهربانترین نگاهدارنده هاست.