روز هفتم
روز هفتم هم تمام شد و روزها چه با سرعت در گذرند.
امروز داشتم فکر می کردم من در محیطی پر از تحقیر و کینه توزی و خشم بزرگ شدم و چقدر شانس آوردم که اوضاعم آنقدرها هم که محیطم بد بوده بد نیست. حالا خیلی قدر دادن آدمهای اطرافم هستم. تلخی بد بودن را چنان حس کرده ام که کمتر کسی می تواند برایم بد باشد.
زندگی آه است و دم و هیچ ضمانتی نیست که آهی که بیرون دادیم دوباره فرو ببریم. برای بخشیدن دیگران تنها کافیست فکر کنیم ممکن است الان باشند و لحظه دیگر نه آیا خطایشان آنقدر بزرگ است که نتوانیم از آن بگذریم. خدایا کمک کن از خاسرین نباشم
خدایا کمکم کن فضای سینه ام ارام و خالی از کینه و خشم و نفرت باشد.