سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

عصبانیت و زورگویی

    نظر

آدمهای عصبی دوست دارند هر کاری زود و به نحو احسن انجام شود. کمتر دوست دارند روشهای جدید و متنوع را امتحان کنند چون می‌دانند اگر نتیجه آنچه انتظار دارند نباشد، عصبی می‌شوند. بنابراین سالها و سالها در یک پیله بسته می‌مانند و هر کسی هم که با آنهاست باید وارد پیله بشود یا اصلا طرد می‌شود. خود من تا همین چند وقت پیش مثالی از همین مورد بودم و تنها مدت خیلی کوتاهی است که دارم خودم را درمان می‌کنم. به عنوان نمونه همسرم و دخترم بعضی مواد غذایی را دوست ندارند که من دوست دارم و از نظر تغذیه‌ای، خوراکی‌های بسیار مفیدی هستند. مثل اسفناج، هویج و امثال اینها. خوب اتفاقی که در آشپزخانه من می‌افتاد این بود که یا تا مدتها سراغ اینجور خوراکی‌ها نمی‌رفتم که الکی دردسر درست نشود و غذا اضافه نیاید و من عصبانی نشوم . گاهی هم که خودم دلم می‌خواست و درست می‌کردم، اگر کسی نمی‌خورد من عصبانی می‌شدم، غر می‌زدم و می‌گفتم من مدتهاست این غذا را نخورده‌ام به خاطر شما همه چیز باید ممنوع باشه و حتی همسرم را محکوم می‌کردم که تقصیر اوست که دخترم بدغذا است!

خلاصه یا حذف بود یا غر و اجبار و حد تعادلی در کار نبود. بعدها وقتی دیدم، مادرهایی هستند که باحوصله یک خوراکی را هر بار به اشکال مختلف و با تزیینهای متنوع به خانواده‌شان نشان می‌دهند و تمام تلاش خودشان را می‌کنند که ذائقه خانواده را برای خواکی‌های مفید عوض کنند، خیلی از خودم شرمنده شدم. از اینکه به زور با همان یک روشی که خودم بلد بودم انتظار داشتم همه بخورند و لذت هم ببرند!

حالا که متوجه شده‌ام این خصوصیت در من هست، یعنی تحمیل نظر خودم (هر چند هم که درست باشد)، دارم سعی می‌کنم، ببینم غیر از آشپزی چه جاهای دیگری هم هست هنوز خیلی به نتیجه نرسیده‌ام اما فکر می‌کنم همین اجبار مسواک زدن به دخترم هم جزو همین باشد. بارها با صبر و حوصله برایش توضیح داده‌ام که چه فایده‌ای دارد اما گاه و گداری توی حرفهایش به من می‌گوید تو من را مجبور می‌کنی مسواک بزنم. این جمله یعنی اینکه هنوز متقاعد نشده و اگر مسواک می‌زند از ترس است نه از روی لزوم یا حتی عادت!

پ ن1  برای این هفته می‌خواهم وقت بگذارم برای با حوصله بودن، یعنی از امروز که شنبه هست تا شنبه دیگر روی باحوصله بودن خیلی تمرکز کنم و نه تنها درخواستهای دیگران را با بی‌حوصلگی پاسخ ندهم بلکه چند تا کار دیگر مثل شیرینی درست کردن با دخترم، بازی کردن با او را چند بار تکرار کنم. این تکرار است که تمرین کردن و بعد عوض کردن عادتی را میسر می‌کند.

پ ن2 مرسی به خاطر کامنت خصوصی، عالی بود!