سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باط

    نظر

خدایا اگر تو را نداشتم چطور این روزها و شبها را سر می کردم.

به چه امیدی روزهایم را به شبهایم پیوند می زدم.

این حجم از غم و اندوه و یاس که این همه مدت سعی کرده بودم در عمیق ترین پستوهای سرم مخفی کنم از کجا پیدا شد؟

چه روزها و شبها که با خودم فکر کردم کجای این راه اشتباه است؟ خواستم به تقدیری غمگین و تاریک سر بنهم ناله کنم و حتی طلبکار شوم و بگویم خدایا کدام یک از این چیزها که به سرم می آید انتخاب من است؟؟؟ به کدام گناه نکرده این همه تلخی و سختی را باید تحمل کنم؟؟ خواستم فریاد بزنم من تا به همینجا هم تلاش زیادی کرده ام اما اگر تو راضی نمی شوی گناه از من نیست............. خواستم ناله کنم و فریادهای غمگینم را بر سر تو بکشم.......... خواستم بگویم خسته شدم و همه چیز را به یکباره تمام کنم.........اما یادم آمد انسان را مختار آفریده ای کاش هیچ وقت این را یادم نرود. این منم که خیلی چیزها را انتخاب می کنم.

بله خیلی از اتفاقها مستقیما انتخاب من نیست اما من اختیار دارم  قدرتی نامحدود که  خدایی چون تو به من ارزانی کرده. چرا یادم رفته بود غمها و غصه ها و ناکامیها عقوبت و بلای آسمانی نیستند. آنها فقط امتحان الهی اند. نیامده اند که بمانند. نیامده اند که ویران کنند. آمده اند که بزرگمان کنند. که آبادمان کنند. که ما را یک قدم به تو نزدیک تر کنند. اما من ویران شدم. یادم نماند. اینبار بیش از هر بار ویران شدم تاریک و خاموش شدم. اشکهایم ریخت و جز تو کسی نبود که ناله هایم را بشنود.......... باز هم من بازنده شدم. باز هم از امتحانی دیگر فرتوت و سرافکنده آمده ام بیرون. کم تحمل و بی صبر بودم. یادم رفته بود ذهنم را و دلم را برای تو و خانه تو کنم.

اما اگر خوشبین باشم هر امتحانی من را بزرگتر می کند. تا کی ادامه دارد؟ تا وقتی که یاد بگیرم تا وقتی که یادم بماند.

خدایا روزهای سختی را گذراندم اما از تو سپاسگزارم که کمکم کردی که زود بگذرند و کمکم کردی که حالم بیش از این خراب نشود. خدایا از نو شروع می کنم. کمکم کن یادم بماند خدایی مثل تو دارم. یادم بماند قدرت انتخابی که به انسان داده ای کمکم کن موفق شوم............