سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

سی و نه

    نظر

سود و زیان

خیلی وقتها دو دو تا چهار تا کرده ام. که کم نیاید. که زیاده روی نباشد. که صرفه جویی کنم......... اعتراف می کنم اشتباه کرده ام. فقط وقتهایی که صرفه جویی کردنم برای مقابله با نفس بوده درست بوده آنجاهایی که فکر کرده ام زیان کار می شوم و کم می آید اشتباه بوده. یادم رفته خداوند برکت و فراوانی است و هیچ وقت کم نمی آید. هیچ وقت. یادم رفته کمی بیشتر یا کمی کمتر هیچ اتفاقی نمی افتد. یادم رفته طرف حسابم خدا باشد و بدانم هر چه می دهم گیرنده اصلی اوست پس کم گذاشتن و هراس داشتن و دست و دلبازی نکردن چه بی معناست.

زمر می خوانم و باید پیشتر از اینها می دانستم که زیانکار واقعی کسی است که خودش و خانواده اش را در روز قیامت به سبب کفر و نافرمانی از خداوند در زیان افکنند. زیانی آشکار. آیه پانزده

زمر می خوانم مرتب و منظم اما بعد از این همه مدت تازه آیه ها جلوی چشم من روشن می شوند. بر من ظاهر می شوند. خودشان را نشان می دهند. و من سرشار می شوم. آنقدر سرشار که باز زمر می خوانم. هنوز نتوانسته ام به سوره دیگری مهاجرت کنم. بس که هر آیه در پس هزاران پرده پوشیده شده و لذت نزدیک شدن به این همه پوشیدگی چنان سرشارم می کند که سفر به آیه بعدی غیر ممکن می شود.

خدایا کمک کن آیه ها یکی بعد از دیگری بر من بتابند. روشنم کنند نور را تا تاریک ترین زاویه های دل و جانم ببرند. که سرشار بشوم از نور و روشنایی. شاید آنوقت این همه عالم بی عمل نباشم. شاید آنوقت اینهمه یک اشتباه را تکرار نکنم. شاید آنوقت ذره ذره وجودم باور بشود..............