سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

سی و شش

    نظر

روزی امروز من از راه رسید آیه ای که همه روز زمزمه اش بکنم و غرق آرامش و صفا بشوم.

«وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً . وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب وَ مَن یَتَوَکلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ باَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛‌(طلاق/2و 3) (هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند راه نجاتى براى او فراهم می‌کند. و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى‌دهد، و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را مى‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام مى‌رساند، و خدا براى هر چیزى اندازه‌اى قرار داده است.)

زندگی را بیخود به خودمان سخت کرده ایم. دل و ذهنمان رنگ آسایش و آرامش ندیده، ذهن و دلمان پر شده از نداشتنها و از دست دادنها و کینه ها و کدورتها.......... بیخودی دست و پا می زنیم و تقلا می کنیم از این شاخه به آن شاخه می پریم چیزی که میخواهیم را پیدا نمی کنیم و آنچه داریم راضیمان نمیکند. زندگی نباید آنقدرها هم سخت و پیچیده باشد. زندگی آنقدرها هم که ما فکر می کنیم کلاف سر درگم نیست. این ماییم که تارو پود زندگی را بر هم زده ایم و راه گم کرده ایم.

آیه های مهربان انتظار می کشند که بروی و پیدایشان کنی و آرام بگیری تقلاهایت، دست و پا زدنهایت، فرو رفتنهایت تمام بشود. که عاشق زندگی بشوی.

حالا یک عمر آنطور دیگر رفتار کردی. خودت را به آب و آتش زدی برای روزیی که قرار است آرام و بی منت از راه برسد. خودت را هلاک کردی که زندگی آنطور بشود که تو می خواهی، هر چه داشتی نخواستی و هر چه نداشتی آرزو کردی بی آنکه کمی به ریشه این خواستنها توجه کنی. دائم من کردی و این من روزگارت را سیاه کرد. غصه خوردی و غذاب کشیدی و غصه دادی و یک جنگ تمام عیار از صبح تا شب توی سرت به پا کردی. به کجا رسیدی؟!

بیا یک بار هم تصمیم بگیر حتی برای یک مدت کوتاه جور دیگری زندگی کنی. صبح که بیدار می شوی تکرا کنی خدایا من بین ترس و ایمان بین شک و یقین بین آرامش اضطراب، ایمان و یقین و آرامش را انتخاب می کنم. من تو را انتخاب می کنم. بعد که سبکبار شدی همه چیز را به دستهایش بسپار و برو پی زندگی. اگر هر روز همه وقت و انرژیت صرف غیر او می شد. حالا بیا یک بار هم که شده همه وقت و انرژیت صرف او بشود. عشق و محبت بپاش به خاطر او، ببخش به خاطر او، کار کن به خاطر او، حتی بار دیگران را به دوش بکش به خاطر او...با ذهن و دلی آرام همه کارها و رفتارها و حتی افکارت  برای او باشد بیا امتحان کن حتی برای یک روز. خدا را چه دیدی شاید طعم اینطور زندگی کردن آنقدر خوب بود که عاشقش شدی و دلت خواست ماندگار شدی و دلت هوای جای دیگر نکرد. 

کجا بروی که به تو بگویند تو فقط به خدا ایمان داشته باش راحت و بی اضطراب زندگی کن خدا خودش همه چیز را درست می کند؟

کجا بروی که ببینی حتی روزهای سخت و طاقت فرسا کسی زمزمه کند نترس خدا را بخوان تا اجابت می کنم؟