سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

بیست و یکم آهسته و پیوسته

    نظر

دوست دارم هر روز صبح مراقبه کنم اما سه چهار روز مراقبه می کنم روز بعد یا دیر بیدار می شم یا صبح زود باید برم جایی یا کاری پیش میاد و ده دوازده روز از مراقبه خبری نیست.

دوست دارم هر شب قبل خواب برای دخترک کتاب بخونم اما ده شب می خونم شب یازدهم مهمون میاد شب دوازدهم می ریم مهمونی و ناغافل می بینم یه ماهه کتاب نخوندم.

دوست دارم یک روز در میان به پدر و مادرم یه سری بزنم و یه کم از کارهای مادرم رو انجام بدم اما به دفعه دوم یا سوم که می رسه می بینم خرید دارم، باید برم دنبال دخترک، باید زود خونه باشم تا شام دیر نشه و می بینم یه هفته شد که سری بهشون نزدم.

دوست دارم کارهای خودم را که براشون کلی برنامه دارم هر روز چند ساعت براش وقت بگذارم و مرتب انجامشون بدم اما به روز سوم نمی رسه که هزار تا کار دیگه پیش میاد و می بینم هفته هاست سراغی از کارهام نگرفتم.

دوست دارم عبادتها و برنامه های معنویم دنباله دار باشه نه قطعه و قطعه و شکسته شکسته اما دلایل و بهانه های مختلف از راه می رسند و برنامه معنوی به چهار روز نکشیده محکوم به ختم می شه.

دوست دارم مهمونی رفتنم، مهمون دعوت کردنم، بیرون رفتنم، خرید کردنم روی برنامه و اصول باشه اما چون برنامه های اصلی زندگیم نظم و ثبات نداره این هم هول هولکی و بی برنامه است و مهمون که داریم یا مهمونی که می رم فکر می کنم دارم وقت هدر می کنم و کارهام رو عجله عجله و بی رغبت انجام می دم.

اما واقعا چرا اینطوری می شه؟؟ چرا برنامه هام قابل اجرا نیستند؟؟؟ سهم اتفاقات و جریانهای غیر منتظره در به هم زدن برنامه من چقدره؟؟

اول از همه باید بگم سهم اتفاقات و جریانهای غیر منتظره در به هم زدن برنامه هام خیلی کمه. یعنی واقعا زیاد پیش نیومده که  برنامه ام را کامل و بی خطا پیش می رفته یهو یک مهمانی یا مسافرت یا چیزی از این دست پیش اومده.

اما چرا اینطوری می شه و من بعد از سالها تمرین به آهستگی و پیوستگی در برنامه هام نرسیدم؟؟؟

1- مهمترین عامل اینه که انگیزه من به اندازه کافی قوی نیست

انگیزه قوی برای یک کار یعنی اینکه شب که می خوابی با فکر اون کار بخوابی صبح که از خواب بیدار میشی اولین فکری که به سرت میاد فکر کارت باشه. توی روز هر کاری که می خوای انجام بدی یاد هدف اصلیت بیفتی و به کارهای دیگه فکر نکنی. یعنی هر جا و هر مکانی هستی به اون فکر کنی و حتی خوابش رو ببینی

2- چطور انگیزه قوی ایجاد کنیم

به کاری که می کنیم ایمان داشته باشیم و به نتیجه اش یقین. برای ایجاد انگیزه برای انجام هر کاری تصمیم گرفتم اون کار را فقط و فقط برای رضای خدا انجام بدم. فقط خوشنودی خودش مد نظرم باشه و هیچ کس و هیچ چیزی را جز خدا در کارم در نظر نگیرم. 

3- برای ایجاد پشتکار خداوند خودش نشانه را می فرسته و چنان یاری می کنه که شگفت آوره. اما بد نیست هر روز که بیدار می شم به خودم برنامم را یادآوری کنم و هر ساعت و هر لحطه به یادم بیارم چه کاری می خوام انجام بدم و هدفم چیه.