سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

روز بیست و دوم

    نظر

امروز، فردای دیروز است. همان فردایی که فکر می کردم روز بهتری باشد. اما تا الانش بهتر از دیروز نبوده و چه بسا پسرفت هم داشته ام.

اما تصمیم گرفتم از دل حادثه بیایم و بنویسم. سالها پیش کسی را می شناختم که حاجت بزرگی داشت و برآورده نمی شد. در روزهای سخت و دلهره آور بعضی ها بودند که می گفتند ما دعا می کنیم حتما درست می شه. اعتراف می کنم که فکر می کردم آخه چطور آرزو می کنند درست بشه و فکر می کردم امکان نداره به هر حال تنها خوبیش این بود که می شد با این جملات آدم به کسی دلداری بده. سالها بعد اون حاجت بزرگ برآورده شد. به همین سادگی به همین راحتی............ اگر روزی در دل حادثه از اون آدم می پرسیدند حال و روزت چیه نمی دونم چی جواب می داد اما اگه می گفت ناامیدم و می دونم که نمیشه شاید قسمت نیست اگر می خواست بشه تا الان می شد و غیره...... حتما الان خیلی شرمنده بود.شرمنده از اینکه چرا اینقدر اوقاتش را به سختی و ناراحتی و افسردگی گذرونده . ناراحت از اینکه چرا به رحمت خدا یقین نداشته...

حالا من هر وقت خودم وسط یک ماجرایی گیر می کنم با خودم می گم نوک دماغت را نبین سعی کن دورترها را ببینی خودت با دست خودت جلوی برآورده شدن آرزوهات چاله نکن، سد نشو. از همین الان از همین دل حادثه خوشحال روزی باش که میاد. با خودم می گم نکنه کاری کنی یا حرفی بزنی یا رفتاری کنی که بعد از اینکه آبها از آسیاب افتاد شرمنده باشی.

همانطور که سفارش شده در دو حالت آدم باید خیلی مواظب خودش باشه یکی در مواقعی که عمیقا ناراحت و درمانده ای و دیگری جایی که خیلی سرخوش و شادی. این دوجا جاهای حساسی هستند آدم باید حواسش باشه که کاری نکنه که بعد از خودش خجالت بکشه. مخصوصا آدمهایی که نفسشون تربیت نشده این جور جاها خیلی امکان و احتمال خطا داره. تربیت نفس هم که زمان زیادی می خواد و حوصله و صبر بسیار مثل این باشه که بخوای یه بچه ناسازگار متفاوت را بزرگ کنی. باید خیلی حوصله به خرج بدی خیلی خوب نیازهاش رو بشناسی و بلد باشی رامش کنی. من این روزها دارم یکی دیگه از عادتهای بدم را درست می کنم. و آن احساس خواب آلودگی شدید بعد از نماز صبحه. یعنی دیروز ساعت نه و نیم ده که به زحمت بسیار چشمهام را باز نگه داشتم. امروز هم اصلا انگار غیر ممکن شده بود. این مدت باید تمرین کنم. اما مشکل اینجاست که نفس وسوسه گر دلیل میاره میگه یه آدم بالغ باید هفت تا نه ساعت بخوابه. با توجه به اینکه من دیگه قبل از یازده اصلا نمی شه که برم بخوابم انگار کمبود خواب دارم. یا مثلا بعضی صبح ها کمی بی حالم و همین باز دلیلی میشه برای نفسم که بگه مریض میشی نمی تونی در دراز مدت ادامه بدی و من را از کار باز می داره. خلاصه همانطور که گفتم تربیت کردن این نفس از تربیت یک بچه ناسازگار و بهانه گیر و لجباز هم سخت تره.

تمرین می کنم طبق معمول تا شاید از این روزهای عمر روزهای بهتری بسازم. مطمئنم این یک عادت را هم مثل خیلی های دیگه می تونم تغییر بدم.