سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

شش

    نظر

روز دوشنبه نشد که بنویسم. آمدم بگویم که روز پرکاری بود که وقت نشد و از این حرفها اما گفتم بهتر است دست بردارم از گول زدن خودم. دست بردارم از توجیه کردنم روز پرکاری بود ولی هر روز من قرار است پر کار باشد. قرار است از نشستن و دست روی دست گذاشتن بردارم این قرار را خیلی وقت است گذاشته ام. پس از پرکاری نبوده بلکه از این است که من هنوز عادت نکرده ام در کارهایم اولویت بندی کنم. هنوز به برنامه نوشتن از شب قبل عادت نکرده ام. هنوز صبح ها برنامه نوشته را مو به مو اجرا نمی کنم و کافی است یک برنامه غیر پیش بینی شده سر راهم سبز شود آنوقت به جای مدیریت همه چیز را یادم می رود خوب به هر حال نیامده ام که اینها رابنویسم.

می نویسم که یادم باشد بهانه تراشی نکنم و همه توانم را به کار بگیرم تا عادتهایم را عوض کنم. عادت کنم که به جای توجیه مسئولیت کارهایم را به عهده بگیرم و هر وقت از جاده منحرف شدم برگردم سر جاده اصلی.