سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

روز اول

    نظر

یادمه وقتی این وبلاگ رو درست کردم چقدر داغون بودم. داغون به تمامی معنا. خونه و زندگی به هم پاشیده. آشپزخونه در هم برهم. غذا و خوراک بی برنامه و هول هولکی، عصبانیت اضطراب حس ترس و ناراحتی و عذاب وجدان. میومدم می نوشتم باید چنان کردو چنین شد. نوشته ها خیلی قشنگ و مرتب به نظر می رسیدند مو لای درزشون نمی رفت. درست اصولی با منطق. اما من با نوشته هام فرق داشتم. می نوشتم اما عمل کردن نه اینکه نخوام اما واقعا ناتوان از انجامش بودم. بعد گفتم رها کنم. گفتم شدم زنبور بی عسل و عالم به عمل هی خوب می نویسم مرتب و تمیز اما دریغ از اینکه قادر باشم گوشه ای از نوشته هام رو در زندگیم اجرا کنم. اما بعد از یه مدت دوباره دلم خواست بنویسم. دوباره بیام شروع کنم یعنی چاره ای نداشتم نجات از اون وضعیت همین بود. نگاه کردن  به جلو و پس زدن موانع.

حالا اینجا هستم. زندگیم واقعا خیلی مرتب تر شده. آشپزخونه اغلب اوقات تمیزه. به خوراکم توجه می کنم و به خودم گرسنگی نمی دم. به تبع اضطراب و ترس و عذاب وجدان هم اوضاعش بهتره.

یک چله تموم شد. آخر چله می تونم بگم آدمی هستم که چشمم به اشتباهاتم باز شده اره غرق حسرتم از ساعتها و روزهایی که خواب بودم و براشون چاره اندیشی نکردم. اما گذشته گذشته است حالا می خوام از این چشمهای بازم استفاده کنم تا بهتر ببینم و دیگه تکرار نکنمش. خصوصیاتم هم داره تغییر می کنه. من تبدیل شدم به یه آدم سحر خیز. به خجالت بیش از حدم که از سرزنش خودم و نداشتن اعتماد به نفس بود تا حدی کم شده.

حالا می خوام یک کم سرعت بدم به کارم. باید سرعتم را کمی تند کنم تا بهتر تغییراتم را در زندگی ببینم.

من دوباره از همین امروز یک چله دیگه رو شروع می کنم. گفته بودم لازم باشه صد تا چله دیگه هم میرم.اما باید برنامه داشته باشم و بدونم از کدوم نقطه آ به کدوم نقطه ب می خوام برسم.

خیلی دوست دارم آروم باشم و زود دچار ترس و اضطراب نشم.

دوست دارم اعتماد به نفس داشته باشم و رفتار بد دیگران با من باعث نشه فرو بریزم.

دوست دارم منضبط تر و منظم تر باشم. آدمی که انضباط نداره نظافتش و بهداشتش هم مشکل پیدا می کنه.

دوست دارم بتونم تصمیمهای عالی که دارم و ایده هایی نابی که به ذهنم می رسه را عملی کنم.

خوب برای شروع چه کار کنم؟

برای نترسیدن از آب باید وارد آب شد. پس من وارد آب می شم. شروع می کنم.

این هفته را هفته آرامش اسم می ذارم و سعی می کنم آروم باشم. برای اینکه برنامه برای یک هفته طولانی هستش هر روز سعی می کنم پایان روز بیام و بنویسم.

یک کاری را به طور منظم شروع می کنم به انجامش که شاید بعدا در بارش نوشتم.

خیلی طولانی شد برای امروز بهتره به جای اینکه حرف بزنم عمل کنم.