سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

روز بیست و ششم

    نظر

بیست و شش روز مانده ...

 وارد سومین هفته شده ام و از آنجا که هر هفته قرار بود بر روی یک کار تمرکز کنم این هفته هم باید تصمیم بگیرم چه کار کنم.

تجربه به من نشون داده که اگر قصد انجام کاری دارم باید براش وقت و ساعت هم مشخص کنم. و پیگیرش باشم وگرنه یادم میره یا پشت گوش می ندازم و به راحتی ازش می‌گذرم.

هفته های پیش دو تا کار را گذاشته بودم توی برنامم یکی بعد از نماز صبح بیدار بمانم (از هفته پیش که شاید دوبار بیدار ماندم !!!) و یکی دیگر قبل و بعد از خواب با دخترم وقت بگذارنم تا باآرامش بخوابد و با آرامش بیدار شود.

بیدار ماندن بعد از نماز صبح واقعا وقتی برنامه نداری کار بسیار شاقی است. یعنی با اینکه موقع نماز خواندن کاملا سر حالم اما همین که ده دقیقه می‌گذرد انگار هزار سال است نخوابیدم و خواب به سراغم می اید و چقد هم می چسبد!

دخترم هم عجیب در برابر اینکه بخواهم کنارش بخوابم یا صبح نوازشش کنم مقاومت می کند شبها چون خواب الود است دوست دارد خیلی زود بخوابد و صبح ها همش تکرار می کند بازم می خوام بخوابم لطفا برو!!

حالا من مانده ام و دو تا برنامه خراب و اجرا نشده. بنابراین برنامه سومی را اضافه نمی کنم. برای بیدار ماندن بعد از نماز صبح می خواهم تصمیم بگیرم یک کار خاصی را بعد از نماز صبح انجام بدهم و اینطوری به خاطر همان کار خاص هدف داشته باشم و خودم را روی آن متمرکز کنم شاید به خواست خدا بیدار ماندم. باید یک کاری باشد که فیزیکی باشد مثلا و خیلی به تمرکز و دقت نیاز نداشته باشد دوست دارم بعد از یک ماه بگویم این کارها را همه بعد از نماز صبح  انجام داده ام.

برای دخترم هم باید دوباره از امشب شروع کنم. باید بروم یک کتاب پیدا کنم یا یک برنامه کاملا مشخص داشته باشم چیزی که باعث بشود موضوع برای حرف زدن داشته باشیم اصلا به نظر من خیلی بد است که اعضای یک خانواده موضوعات جالب و جذاب برای گفتگو نداشته باشند. اینطوری یا پشت سر دیگران خوب یا بد حرف می زنند یا به هم گزارش کار می دهند یا به هم غر می زنند و در بهترین حالت سکوت است و هر کس سرش توی کار خودش.باید حتما یک فکری برایش بکنم راحت می شود گفتگوها را جهت داد و مدیریت کرد. هر بچه توی خونه از این گفتگوها خیلی چیزها یاد می‌گیرد. 

اما برنامه‌ها:

برای بعد از نماز صبح: به یک موضوعی علاقه مند شدم و می خوام بعد از نماز صبح فقط مطلب جمع کنم براش یعنی کار فکری نیست و فقط کنار هم می ذارم.

برای دخترم: چون به جدول علاقه دارم چند تا جدول براش دانلود کردم که با هم حل کنیم . یک کتاب قصه هم مدتهاست که توی قفسه داره خاک می خوره فکر کنم مال اندرسن باشه شبی هم چند صفحه از اون رو می خونم.  به علاوه که امسال ریاضیش خیلی سخته و هر روز از ساعت 3تا 4 باهاش ریاضی کار می کنم.

دیروز از تنبلیم نوشته بودم و اینکه کلا هر کاری رو خیلی طولش می دم برای این مرض هم یه فکر کردم انشالله که شفا پیدا کنم! امروز باید یک کاری را کامل تمام کنم. چون کمی وقت گیره انشاالله نهایتا تا فردا ساعت3 میام و می نویسم که تمامش کردم. به خودم قول می دم.