سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

روز سی ام

    نظر

یک ماه مانده و یک چهارم راه طی شده

به روزهای باقی مانده فکر می کنم قرار است هر روز که می‌گذرد بهتر از دیروز باشم. همین تنها دلیلی است که باعث می شود محکم و قوی به جلو نگاه کنم.

با عوض شدن ساعت بیدار ماندن بعد از نماز صبح خیلی سخت است. اگر نماز را اول وقت بخوانم از حدود چهار و نیم باید بیدار باشم و واقعا هر کاری بخواهم بکنم آرامش اهل خانه به هم می خورد.باید یک فکر اساسی بکنم هیچ کس هم نیست که بشود با آن مشورت کرد.

سبک زندگی یادمان رفته، کمتر کسی دور و برم هست که ساعت خواب و بیداریش را با طلوع و غروب خورشید تنظیم کند. ساعت شام و ناهار اطرافیانم خیلی منظم نیست البته خودم هم از این قاعده مستثنی نیستم. یک زندگی باری به هر جهت داریم که برایش فلسفه نداریم. برای انتخابهایمان برای خورد و خوراکمان. طول تابستان خیلی بچه ها را می دیدم که به بهانه تعطیلی تا ساعت یازده می خوابیدند! مثل اینکه مثلا زود بیدار شدن یک جور شکنجه باشد و حالا که تابستان شده باید از زمان استفاده کرد و گرفت خوابید. به اینها اضافه کنید بازی با موبایل و عضویت درگروههای جور واجور و شعر و جوک و غیره

اینها را برای نقد کردن زندگی بقیه نمی نویسم خودم هم کمابیش گرفتار همینها هستم. اینها را می نویسم که یادم باشد قرار است از کجا به کجا برسم تا دچار اشتباه نشوم. اینها را می نویسم تا تلنگری به خودم باشم. یادم باشد همین کارهای کوچک به ظاهر بی ضرر اگر قرار باشد در کل سال تکرار شود چقدر وقت و انرژی از آدم هدر می کند.