سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

پانزده

    نظر

امام صادق علیه السلام: ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَویَتْ عَلَیْهِ النِّـیَّةُ؛

اگر اراده قوى باشد، هیچ بدنى براى انجام دادن کار، ناتوان نیست. [من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 400، ح 5859]

 

 

شاید این حکیمانه ترین حدیثی است که این روزها یافته ام. اراده قوی همه سدهای محکم و به ظاهر دست نیافتنی را می شکند و در هم می ریزد. فقط باید اراده کرد. بعد هم باید تردیدها را دور ریخت. در قدم بعدی هم باید موانع را کنار زد. یک وقتهایی دیگران سد راه می شوند. یک وقتهایی غرور و حسد و کینه و تنبلی و سستی. آدم محکم آدمی است که فراموشی را بلد باشد. اگر از چیزی ناراحت است  و همین ناراحتی سد راهش است و از کارهایی که برایشان برنامه دارد باز می ماند کافی است که وانمود کند طوری نشده وانمود کند فراموش کرده. آدمها را ببخشید. وانمود کند چیزی نشده.

دیگران پررو و گستاخ نمی شوند؟ پای دراز شده از گلیمشان دراز تر نمی شود؟ وارد حریم ما نمی شوند و حق و حقوق ما ضایع تر نمی شود؟

1- معمولا دلخوری ها از ضایع شدن حق نیست بلکه از توقع داشتنها و طلبکار بودن است.

2- اگر حقی ضایع شده راه حلش دلخوری نیست بلکه حرف زدن و خواستن حق است.

3- بخشش هرگز باعث گستاخی دیگران نمی شود. مخصوصا اگر آگاهانه و از روی انتخاب باشد.

 



چهاردهم

    نظر

به روزی خودت قانع باش!

دل آدم خیلی وقتها خیلی چیزها می خواد. خیلی چیزها که شاید بدون تلاش و اراده به بعضی ها داده میشه اما بعضیهای دیگه براشون یک رویای دست نیافتنیه.

من همیشه توی اینجور مواقع یاد آیات مکرر خداوند می افتم که خداوند به هر کسی هر چقدر بخواهد عطا می کند. و بعد به خودم می گم به روزی خودت قانع باش. شاید روزی من هم همین باشه. هر چند اشکم دربیاد و بغضم در گلوم گیر کنه اما باید راضی و شاکر باشم.

 

خدایا شکرت خودت می دونی که عمیقا معتقدم هر چه از جانب تو بیاد حتما بهترینه حتی اگر ازش سر درنیارم. خدایا شکرت تو باید راضی باشی خدای مهربان، من ذره ای هم نیستم که رضایتم را بالای رضایت تو ببینم. خدایا شکرت می دانی که دارم یاد می گیرم وظیفه تو راضی نگه داشتن من نیست. دارم یاد می گیرم با حال خوب و بد من تو بزرگ و کوچک نمیشوی. دارم یاد می گیرم اینهمه از تو طلبکار نباشم . خدایا شکرت به روزی که نصیبم کردی.


دهم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم

    نظر

سخته دل کندن از رفتارها و عادتهایی که بهش خو کردم. اونقدر خو کردم که حتی نادرست بودن، زشت بودن و عذاب آور بودنشون دیگه به چشمم نمیاد.

یکی از اونها همین توقع داشتنه.

سخته اینکه از هیچ کس هیچ توقعی نداشته باشی حتی از نزدیکترینها. از همسرت از مادرت از پدرت از بچت....... از هیچ کس هیچ چیزی طلب نکنی طلب نداشته باشی. و بر عکس همیشه خودت را بدهکار بدونی. و این بدهکار دونستن از روی ضعف و عذاب وجدان یا عدم اعتماد به نفس و خود خرد بینی و اینها نباشه . این بدهکاری از جنس خودسازی و جهاد باشه. سخته ..... سخته دل کندن از همه اینها .......اما کدوم کار سخته که به خاطر خدا آسون نشه.....

این یه شیوه جدیده باید بهش عادت کنم و جایگزین شیوه قبلی کنم. اینطوری کمتر از رفتار دیگران حتی اگر نزدیکترینهام باشن ناراحت می شم. اینطوری کمتر غصه می خورم. کمتر انرژیم هدر می شه کمتر توی سرم دیگران را بالا و پایین می کنم. کمتر فکر می کنم.سخته اما کدوم کار سخته که به خاطر خدا آسون نشه؟

 


نهم

    نظر

خوشبینی

می شود به خدای یکتا ایمان داشته باشی و به حوادث و وقایع بدبین باشی و در دلت غم و نگرانی خانه کند؟

یکی از نقاط ضعف من این است که عمیقا خوشحال نیستم نه از این خوشحالیهای سطحی زودگذر بلکه یک جور آرامش خاطر و رضایت و خوشحالی عمیق و پایدار که هیچ چیز توان برهم زدنش را نداشته باشد. تعداد روزهایی که از خواب بیدار شده باشم و از ته دل خوشبین باشم به روزی که پیش رو دارم چقدر است؟ اینکه خوشبین باشم که هر چه پیش آید خوش آید؟

کلا آدم مومن آدمی است که از شادی نعمت حیات روی پایش بند نباشد. اما چقدر برای رسیدن به این شادی و این رضایت تلاش کرده ام؟ در بهترین حالت صبحها بعد از بیدار شدن از خواب فکر کرده ام چطور کارهای عقب افتاده را انجام بدهم یا چطور روز خوبی داشته باشم اما دریغا که تا الان صبحی نبوده که بیدار بشم و منتظر اتفاقات خوبی باشم که نمی دانم چیست. منتظر رسیدن رحمتی از پروردگار که نمی دانم کی و چرا قرار است برسد و در زندگیم نمود پیدا کند. روزی نبوده که بگویم من مطمئنم همه اتفاقات به بهترین شکل پیش می روند و من فقط باید ناظر آرام و شاکری باشم. نگاهم به آینده بیشتر نگاهی نگران بوده واقعا نمی دانم چرا؟ این خودش نوعی ناامیدی از رحمت پروردگار نیست؟ چرا تا الان به این موضوع فکر نکرده بودم؟؟؟

آنچه گذشته که گذشت اما از همین الان فقط و فقط فکرهای خوب و روشن در ذهنم اجازه ورود و ماندن دارند. می خواهم یک جور مراقبه تمام مدت انجام بدهم. یک جور مراقبه دائمی که فقط خوشحالی و امید به لطف و رحمت پروردگار باشد. که هر چه فکر ناراحت و نگران هر چند کوچک و گذرا را در ذهنم جا ندهم. اجازه ورود ندهم و تنها یک ناظر بی طرف خوشحال و راضی باشم. از همین امروز تمرین می کنم قربه الی الله.

 

 


روز هشتم

    نظر

سلام بر روز هشتم

امروز را با خواندن این حدیثها شروع کردم:

 

1- امام على علیه السلام : مَنْ تَرَکَ لِلّهِ سُبْحانَهُ شَیئا عَوَّضَهُ اللّه ُ خَیْرا مِمّا تَرَکَ؛

هر کس به خاطر خداى سبحان از چیزى بگذرد، خداوند بهتر از آن را به اوعوض خواهد داد. غرر الحکم

با خودم می گم از خواب صبحت بگذر، از غرورت بگذر، به خاطر بچت و همسرت از راحتی و استراحتت بگذر، به خاطر والدینت از وقتت بگذر، به خاطر خدا از کینه توزی و کدورتهات بگذر، به خاطر صله رحم از رفتارهای جاهلانه خویشاوندانت بگذر، به خاطر تربیت صحیح فرزندت از بی حوصلگی بگذر............... بگذر تا ببینی خدا چه چیزی برای تو در نظر گرفته. بگذر چون تا نگذری به گنجینه های بزرگ به راحتی به آرامش و آسایش و بزرگواری دست نخواهی یافت.

 

 

2- امام على علیه السلام : لَوْ اَنَّ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ کانَتا عَلى عَبْدٍ رَتْقا ثُمَّ اتَّقَى اللّه َ لَجَعَلَ اللّه ُ لَهُمِنْها مَخْرَجا وَرَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ؛اگر آسمان ها و زمین، راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پیشه کند، خداوند حتماراه گشایشى براى او فراهم خواهد کرد و از جایى که گمان ندارد روزى اش خواهد داد. غرر الحکم

کسی که بتواند آسمانها و زمین را بر کسی ببندد حتما قدرت زیادی دارد اما چه غم دارد کسی که تو را دارد. قرار نیست اگر آسمانها و زمین بسته شد به جنگ آنها رفت و زمین و آسمان را به هم ریخت تا راهی پیدا کرد. راه حل آسانتر از این حرفهاست. به بیان ساده می شود تو کاری نداشته باش تو فقط تقوای الهی پیشه کن خدا خودش مشکلات را حل خواهد کرد.

 


3- پیامبر صلی الله علیه و آله : اِذا اَرَدْتَ اَمْرا فَعَلَیْکَ بِالتُّؤَدَّةِ حَتّى یُرِیَکَ اللّه ُ مِنْهُ الْمَخْرَجَ؛هر گاه خواستى کارى را انجام دهى، تأمّل کن تا خدا راه آن را به تو نشان دهد. نهج الفصاحه

خودم را مرکز عالم می دانم و همه بارها را به دوش می کشم و راههای زیادی را به تنهایی طی کرده ام اما غافل از اینکه کافی بود کمی فقط کمی سکوت کنم تا راه های روشن بر من آشکار شوند. تا خداوند خودش راه را به من نشان بدهد.

 

خلاصه اینکه دوای همه دردها و کلید همه درهای بسته و نور همه راههای تاریک و حلال همه مشکلات تقوای الهی است. باید دلم را از هر چه غیر از اوست خالی کنم. یادم باشد دل و ذهنم را از ترس، نگرانی، نا امیدی، حسد و کینه انباشه نکنم تا جایی برای نور خدا باقی بماند.

منبع احادیث سایت:

http://www.hadith.net/

http://www.hadith.net/post/48943/%da%86%d9%87%d9%84-%d8%ad%d8%af%db%8c%d8%ab-%d8%a8%d8%b1%d8%af%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d8%ae%d8%b4%d9%85/