سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

هشتم

    نظر

سلام به روز تازه

سلام به هشت

خداوندا چقدر تا انسان شدن فاصله است. چقدر این سالها وقت هدر کردم. چقدر وقتی را که می شد صرف تهذیب خودم کنم صرف عیب تراشی از دیگران کردم. چقدر به جای توجه و برطرف کردن نقص های خودم نقصهای دیگران را برشمردم . چقدر به جای اینکه از دست خودم و کارهای خودم ناراحت باشم از دیگران و کارهایی که در حق من کردند رنج کشیدم.

خدایا امروز از تو می خوام به من بزرگواری کردن را یاد بدی. از تو میخوام گذشتن و بخشیدن واقعی را یاد بدی. از تو میخوام پرده ها حسد و خودبینی و انقام و نفرت را از جلوی چشمم برداری. خدایا کمکم کن. امروز روز تازه ای هست و من به خاطر تو ذهنم را پاکیزه می کنم و به خاطر تو پی خاطرات ناراحت کننده نمی رم. به خاطر تو بنده هات رو که این روزها با بی توجهی هاشون ناراحتم می کنند و با انتظارات و توقعاتشون باعث می شن من همیشه گارد بگیرم و منتظر باشم از اونها هم خطایی سر بزنه تا به روشون بیارم می بخشم. دنیا کوچیکتر از اونیه که بخوام بخاطرش به این چیزها ارزش بدهم. دنیا شگفت انگیز تر از اونیه که بخوام خودم را درگیر زشتیهای کوچیک بکنم. راه من و مقصد من اونقدر برام مهمه که حضور چند تا شن ریز در راهم منو نیازاره و صبرو تحملم را تموم نکنه.

 


نهم

    نظر

عددها یک رقمی شد. فقط نه روز

کمکم کن خدایا انگار انرژیم کم شده همش احساس خواب آلودگی می کنم. امروز بعد از نماز خوابیدم و نسبتا هم زیاد خوابیدم به این امید که خستگی ناشی از کمخوابی بار ببنده و بره.

نباید انرژیم کم بشه مثل دونده ای هستم که به خط پایان نزدیکه تا اینجا را خوب دویده باید همینطور خوب  خوب خوب بدوه تا از خط پایان عبور کنه.

خدایا یک انرژی تازه می خوام کمکم کن.

برای امروز برنامه ریزی کردم که درست بشه.توکل برخودت خدایا


دهم

    نظر

به کوشش به هر چیز خواهی رسید                   

به ده روز پیش رو دارم فکر می کنم. به ده روزی که حتما من بعد از اون آدم امروز نخواهم بود. که امیدوارم بهتر از امروزم باشم. آگاه بیدار و هوشیار. که زندگی را درک می کنه.

برنامه هام باید منظم تر پیش بره می دونم الان پیش نمی ره اما اگه قرار بود بقیه موارد را هم ول کنم الان اینجایی که هستم نبودم. پس حتی با اینکه تلاش می کنم اما راه حل پیدا نمی کنم باید برم جلو و ادامه بدم.

امروز هنوز مراقبه نکردم. مراقبه خیلی خوبه. باعث می شه بیشتر متمرکز بشم بعد از مراقبه می خوام از تکنیک بازسازی استفاده کنم. به این طریق که ببینم کارم تموم شده و پایان گرفته و من خوشحالم اگر بتونم توی ذهنم این کار رو بکنم حتما توی واقعیت هم اتفاق می افته.

خدایا به من یک انرژی تازه بده . روزهای آخر باید پر باشم از انرژی ، باید توی سراشیبی افتاده باشم . باید خیلی راحت تر باشه خدایا کمکم کن


یازدهم

    نظر

سلام بر یازده روز باقی مانده

سلام به روزهای گذشته. سلام به اراده قوی سلام به انرژی تازه ، سلام به امید به ایمان به یقین به استواری و پایداری

خیلی وقتها از خودم بد نوشتم اما فکر کنم دیگه وقتش رسیده یه خسته نباشید به خودم بگم به خاطر همه کارهایی که تونستم انجامش بدم. همه کارهایی که یک زمان برام غیر ممکن بود. هر چند همش به خودم می گم نباید توی این جور موارد به کم راضی بشم اما باید خوشحال و خوشنود باشم از به دست آوردنشون تا انرژی بگیرم. یادم هست که خیلی چیزها هنوز باید تغییر کنه. یادمه که هنوز خیلی جاها کاستیهایی دارم اما دلیل نمیشه از دستاوردهای کوچیکم خوشنود نباشم.

برای امروز هم چند تا برنامه دارم که باید جلو ببرم. یک مساله هم هست که باید از ذهنم پاک کنم نباید بذارم دلخوری از دیگران خیر و برکت رو از زندگیم ببره.

تازگی ها دارم به این فکر می کنم وقتی از کسی رنجیدیم یا دلخوریم این دلمون نیست که مشغوله بلکه بیشتر ذهن و مغزمونه. موضوع را تکرار می کنه بال و پر بهش می ده انتقام میگیره دنبال جواب دندون شکن می گرده. میگه باید اینجوری تلافی کرد.... و وقتی فکر می کنم می بینم حیفه ذهنی که می تونه تجلی زیبایی و خوبی باشه که تبدیل بشه به سطل زباله افکار پوچ.

من از وقتی مراقبه می کنم وقتی ناراحت می شم وقتی ذهنم مشغول میشه یا وقتی نگران میشم سعی می کنم خودم را ببرم توی حالتی که توی مراقبه می رم یعنی یک رهایی و فکر نکردن . رها کردن و امیدوار بودن که خودش درست میشه. و فکر می کنم تمرین خوبیه برای اینجور مواقع.

خوب دیگه برم که امروز خیلی کار دارم.


دوازدهم

    نظر

دوازده روز مانده

روزها آنقدر سریع گذشتند که اصلا بعضی وقتها جزییاتشون یادم نمیاد. باید اعتراف کنم از ساعتها و ثانیه ها عقب افتادم. باید جبران کنم اما یک چیزی درون منه که مقاومت می کنه. دیشب کارم انجام نشد و اگر به همین منوال پیش بره باز هم انجام نمیشه . خدایا کمکم کن . امروز باید تمام بشه.

امروز باید کارهام را لیست کنم. بعد از اینکه لیستشون کردم یه یاعلی بگم و شروع کنم. همیشه به خودم می گم برای انجام کارهای سخت یا کارهایی که آدمهای تنبلی مثل من نمی خوان سمتشون برن یک راه حل وجود داره و اون خرد کردن کار به قسمتهای کوچیکه . حالا باید ببینم توی این موردی که من باید انجام بدم چطوری میشه به قسمتهای کوچک خردش کرد.

باید به خودم انرژی بدم باید با نیرو برم جلو و حتی یک لحظه شل و خم و بی انرژی نباشم. باید محکم و راست بایستم و فقط و فقط به جلو نگاه کنم.

باید از رویایی که دارم خوشنود باشم. باید یقین داشته باشم که برآورده میشه و باید از هیچ مانعی نترسم.

خدایا کمکم کن و تنهام نذار