سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

سی و دوم 8

    نظر

قرار گذاشته بودم یک بنده خدایی را دعا کنم هر روز غرق کارها می شوم و یادم می رود. خدایا خودت تنها پناهی که فراموشی و نسیان در تو راهی ندارند.


سی و یکم 7

    نظر

باز هم با تاخیر می نویسم

من آدم تصمیم های قشنگ و عالی و نابم. اما به عمل که می رسد واقعا آنقدرها که باید قشنگ و ناب و عالی عمل نمی کنم خدایا به خودت پناه می برم


سی ام 6

    نظر

روز سی را با تاخیر می نویسم. خیلی روزها حتی مجالی نمی شود این صفحه را باز کنم. روزها با شتاب در گذرند و از آنها چه باقی می مانند؟ ناشکرم اگر بگویم دستاوردی نداشته اند اما می دانم که می شود بیشتر از این هم باشد. من آن سهم بیشتر را می خواهم اما همتم به آن قد نمی دهد. شاید زیاد بر سر خودم برنامه ریخته باشم. این بایدها و شایدها را اگر می شد مرور کنم خیلی خوب می شد اما بعضی روزها انگار که یک موج بلند بیاید و من را از جا بکند می روم و تا برگردم به حال اولم مدتی وقت می برد.

باید دستهایم را روی زانویم بگذارم و بلند شوم.


بیست و نه 5

    نظر

سلام بر روز بیست و نهم

خدا رو شکر می کنم به خاطر فرصتهایی که به من ارزانی کرده. خدا را شکر می کنم به خاطر روزهای خوبی که دارم و روزهای بهتری که مطمئنا از راه می رسند. خدا را شکر به خاطر همه داشته ها و نداشته هایم. حال خوبم را باید حفظ کنم.اما متاسفانه هر وقت حالم خوبه من دوست دارم به بطالت بگذرونم و اونقدر سرخوش می شم که برنامه های اصلی یادم می ره. نباید اجازه بدم باید هوشیارانه جلوش بایستم و نگذارم هدر بشه.

برنامه هام رو می خوام هر روز بنویسم اونقدر بنویسم که تکرار بشه و تکرار بشه و دیگه بشه ملکه ذهنم.

1- از شب قبل برنامه را بنویسم

2- به برنامم پایبند باشم

3- حرف باطل ممنوع

4- فکر باطل و بیهوده ممنوع

5- مراقبه دو تا نیم ساعت

6- نماز خواندن با حواس جمع

7- اصلا مضطرب نشوم