سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

شانزدهم

    نظر

 

شانزدهم به سر رسید. خدای مهربان شکرت

روزها خوب می گذرن اما من هنوز توقعاتم از خودم حسابی برآورده نشده. بیشترش هم به خاطر دیر خوابیدنه. صبح بعد از نماز دوباره می خوابم چون خسته و خواب آلودم...... اینو دوست ندارم. خیلی دوست دارم بعد نماز مراقبه کنم بعد هم زبان بخونم. توی اون ساعت روز همه خوابن و تعطیلی و مهمون و کارهای دیگه برهمش نمیزنه. باید این مورد را درست کنم. مطمئنم که می تونم . این دو سه روزه برنامه زبان را گذاشتم وقتی ساعت حدودای هشت هشت و نیم بیدار می شم. بعد مراقبه می کنم بعد زبان می خونم نصف روزم میره. چون هزار تا کار دیگه پیش میاد... خلاصه اینکه هر کاری وقتی داره و تجربه من می گه که وقت مراقبه و زبان خوندن صبح زوده........

بعضی چیزها فقط با تجربه به دست میاد. البته همه تجربه ها هم یکهویی و اتفاقی به دست نمیان. بعضی تجربه ها از تکرار و پشتکار به دست میان. وقتی هر روز کاری را با تمرکز انجام بدی بعد از بیست روز به نتایجی می رسی که می تونی کیفیت کارت را بالا ببری. اگر هر روز سعی کنی آرام باشی بعد راحت تر وقتهایی که ناآرامی را شناسایی می کنی و می تونی یا پیشگیری کنی یا زودتر به حالت آرام برگردی. وقتی هر روز مطالعه کنی اولا خیلی زود می فهمی چه چیزهایی ارزش خواندن دارد و چه چیزهایی نه ... اما همه اینها به شرطی است که پشتکار و سعیت را هر روز داشته باشی بدون وقفه.

تا امروز که روز شانزدهمه خیلی از جزییاتی را که می خواستم انجام دادم اما هنوز چیزهای مهمتری را که دوست دارم تغییر بدهم خیلی از خودم راضی نیستم. از فردا باز هم تمرین می کنم.