سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

شیوه عشق و رهایی

    نظر

برای اینکه دخترم منظم بشود کارهایی را که باید انجام بدهد نوشته بودم، مقابل هر کدام یک نقاشی گذاشته بودم و چسبانده بودم روی در. تا همین که وارد خانه می‌شود یادش بیاید باید لباسهایش را عوض کند و یا دستش را بشوید. سعی می‌کردم (به سختی) آرام باشم و دائم تکرار نکنم. سعی می‌کردم سرزنشش نکنم که چرا کارهای به این سادگی را باید هزار بار تکرار کنم. خیلی تلاش کردم آرام بمانم خیلی وقتها هم موفق شدم. اما دخترک عوض نشد.

فکر می‌کردم چرا جواب نمی‌گیرم من که ماههاست تلاش می‌کنم شیوه خودم را عوض کنم، غر نزنم، تهدید نکنم، سرزنش نکنم. چرا دخترک اینهمه سرسختی می‌کند؟ چرا تغییراتش اینهمه کند است. بی انصافی است که بگویم تغییر نکرده اما آنقدر کند و کم که با تلاشهای من قابل قیاس نیست.

جوابش یک کلمه بود رهایی! من به دخترم چسبیده‌ام احساس من برای تربیت او آمیخته و آغشته به عذاب وجدان و مادر عصبانی بودن و مقصر بودن است. کوچکترین رفتار پرخاشگرانه دخترک باعث می‌شود که به خودم نهیب بزنم که خودت کردی! که یادم بیاید خوب تربیتش نکرده‌ام! که حقم است که حالا آینه من بشود تا بفهمم با او چه کرده‌ام!  کوچکترین رفتاری که ناشی از عدم اعتماد به نفس است باعث می‌شود از درون فرو بریزم! از اینکه فرصت تجربه کردن خیلی چیزها را از او گرفته‌ام! از اینکه باعث شده‌ام مثل هم سن و سالانش کنجکاوی و جسارت به خرج ندهد و همیشه در یک گوشه بایستد!

این افکار حتی وقتی که در حال تغییر بودم مرا رها نمی‌کرد. مثل یک سلسله بی سر انجام دائما در مغزم در حرکت بود با اینکه سعی کرده بودم خودم را ببخشم اما حتی متوجه نمی‌شدم که اگر بخشیده‌ام پس چرا این همه با خودم نامهربانم.

حالا می‌خواهم همه چیز را رها کنم. من با آرامش و عشق در کنار دیگران زندگی می‌کنم و همه چیز را به آرامش و عشقی که در زندگی در جریان است می‌سپارم.

پ ن: برنامه‌های خودم را هفته به هفته تغییر می‌دهم تا هم تنوع ایجاد شود و هم نتایجش را هفته به هفته بررسی کنم. این هفته، هفته عشق و رهایی است منتظرم تا راه حلهای درست برای کمک به رفتار دخترم خودشان به سوی من بیایند. هر بار که رفتاری نا بجا و پرخاشگر داشت آن را با عشق و محبت پاسخ می‌دهم.

سعی می‌کنم بیشتر بنویسم.