سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

سی ام

    نظر

روز سی ام هم شروع شده. خدایا شکرت.

برای خم کردن یک تکه آهن سخت و محکم اول باید حسابی حرارتش داد آنقدر حرارتش داد تا گداخته بشه و بعد باید با چکشی ضربه های محکم بهش زد تا به شکلی که می خواهیم دربیاد. اگر عادتهای ما به اندازه آهن هم محکم و سخت شده باشند باز هم راهی هست که بشه تغییرشون داد فقط باید جسارت و شهامتش را داشت. البته خدا را شکر که روح خیلی از ما هنوز به اون درجه از خشکی و سفتی نرسیده و با پشتکار و مراقبت میشه تغییرش داد. 

روزها به سرعت می گذرند. انگار همین دیروز بود که ماه رمضان شروع شد. اما به سرعت به شبهای قدر رسیدیم و به زودی این ماه هم به پایان می رسه. مثل همه آغازها این هم تمام میشه. این جور مواقع یاد آیات سوره زمر می افتم که خودم برای خودم اینطور زمزمه می کنم: نکنه روز آخر برسه و تو بگی ای کاش یک کمی فرصت داشتم، نکنه روز آخر برسه و بگی اگر فرصت داشتم حتما راه دیگری را انتخاب می کردم. نکنه روز آخر برسه و تو بگی وای صد حیف که تموم شد و من نتونستم توشه مناسبی برای سفرم بردارم...... خدایا کمک کن از زیانکاران نباشم. کمک کن از زیانکاران نباشیم. زیانکار واقعی کسیه که خودش را از تو محروم کنه.......

این روزها و شبها برای هم بیشتر دعا کنیم.