سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

سوم: چطور عصبانی نشویم؟

اگر طبق مراحل قبل پیش بریم کم کم خودمان را بهتر می شناسیم و می فهمیم نقاط ضعف ما چیست و در چه مواقعی عصبانی می شویم. در هر صورت عصبانیت بی جا یک رفتار نادرست است که یا ریشه در بعضی بیماریهای دیگر مثل کمبود ید، کم خونی و خستگی و یا سایز بیماریها دارد. اما نوع دیگری از عصبانیت، نوع عادتی آن است. یعنی شخص آنقدر عصبانیت دیگران را دیده و خودش عصبانی شده که این امر برایش خیلی عادی شده. مثل رفتارهای دیگر، مثل آدمهایی که دائما پشت سر دیگران حرف می زنند یعنی بی اینکه کینه یا دشمنی داشته باشند یا حتی قصد خراب کردن کسی را داشته باشند دائم پشت سر دیگران حرف می زنند.

دلیل عصبانیت اگر از بیماریها باشد باید ابتدا بیماری را درمان کرد و در کنار آن سعی در برطرف کردن عادت عصبانیت داشت. یک نسخه کلی برای درمان عصبانیت نیست هر کس باید خودش دلایلش را بشناسد. در مورد من بعد از اینکه لیست تهیه کردم متوجه شدم صبحها موقع مدرسه بردن دخترم از بقیه ساعتهای روز عصبانی تر هستم. بنابر این توجهم را در ابتدا به این ساعت روز و دلایلش معطوف کردم. اولا متوجه شدم نیم ساعت زودتر بیدار شدن باعث می شود خیلی از شرایط تنش زا و عصبانی کننده پیش نیاید. بعد سعی کردم شبها قبل از خواب (و نه صبح قبل از رفتن به مدرسه) نه تنها به دخترم یادآوری کنم وسایلش را مرتب کند بلکه من یا پدرش همراه او لوازمش را چک کنیم و حتی جورابها و روپوش و غیره را آماده بگذاریم. واقعا که نود و پنج درصد عصبانیت های صبحگاهی از بین رفته. میماند مواردی مثل دوست نداشتن صبحانه یا شانه نکردن موها و از این قبیل که چون با آرامش خیلی بهتر جواب می گیرم خیلی آرام و با توجه به وقت بیشتری که صبح ها دارم حل می شود.

بعد به عنوان یک جمله تاکیدی صبح ها می گفتم هیچ چیز من را عصبانی نمی کنه و من آرام هستم چون دوست دارم دخترم خوشحال و سر حال به مدرسه بره. خوب اگر بخوام به خودم نمره بدم شاید بتونم بالای شانزده بدم و این برای کسی که چهار و پنج می شده پیشرفت بزرگیه.

خوب طبق همین برای اوقات و شرایط دیگه روز هم باید ریشه یابی و بعد برنامه ریزی کرد.

مثلا من خیلی بدم میاد کسی دائما چیزی را به من تکرار کنه وقتی همسرم صد بار برای پرداخت قبض تلفن و غیره به من تاکید می کرد واقعا عصبانی می شدم. برای این مورد هم چند بار بهش تذکر دادم اما باز یادش میرفت و می ره و هر موردی را چند بار تکرار می کنه. وقتی تذکر دادن اثر نکرد من باز هم سعی کردم مشکل را از طرف خودم حل کنم. چند بار به خودم یادآوری کردم که باید آدمها را با خصوصیات درونیشون پذیرفت و تا وقتی با قصد و غرض موجب آزار آدم نمی شن ازشون نرنجید. همسر من کمتر چیزی را یادش می ره و خیلی دقیقه شاید چون به خودش هر چیزی را چند بار تکرار می کنه این را به من هم می گه در ضمن سعی کردم به اخلاق های خوبش فکر کنم و از همه مهمتر به هزار باری که سر همین قضیه از کوره در رفتم و هیچ نتیجه ای نداشته فکر کنم. همانطور که گفتم آدمهای عصبانی کم طاقت هم هستند یعنی مثلا کوچکترین چیز ناخوشایند عصبانیشون می کنه و من الان می دونم که هزاران مورد کوچیک بوده که من را ناراحت کرده در صورتی که واقعا جای ناراحتی نداشته. شکر خدا این مورد هم برطرف شده و حتی الان حس می کنم قبل تر ها هم خیلی تکرار نمی کرده اما حساسیت من باعث می شده فکر کنم خیلی تکرار می کنه و عصبانی بشم.

همینطوری می شه برای تک تک ساعتهای روز برای موقعیتهای متفاوت ریشه یابی کرد و بعد دنبال چاره رفت. این فقط در مورد عصبانیت نیست در مورد همه صفات زشت دیگه اخلاقی هم هست.