سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

بیست و شش

    نظر

تقوای الهی ........

چند ماهی می شد که به خانه تازه اومده بودیم و همه می دونستن قبلش چقدر سختی کشیدیم، برای پیدا کردنش و برای همه چیز ........

کم کم مهمونها برای تبریک گفتن پیدا شدن. هر کدوم با یک کادو. اصلا انتظار کادو نداشتم. می گفتم واقعا لازم نیست کسی کادو بیاره این پیچیدگیها باعث می شه روابط کم و سخت بشه و همه به تکلف بیافتیم. اما خوب کسی گوشش بدهکار نبود

در میون کادوها یکیشون خیلی جلب توجه می کرد. یک دست کاسه بلوری ارزون قیمت از طرف کسی که فامیل نزدیک محسوب میشد! کسی که وضع مالی خوبی داشت کسی که هیچ انتظاری ازش نداشتم کادو بیاره اما حالا که آورده بود یه جورایی منو سردرگم کرده بود. اونقدر جا خوردم که حتی تشکر هم نکردم...........

توی سرم یک نفر نشسته بود و یک ریز حرف می زد یک کادو که قیمتش از یه جعبه شیرینی هم کمتر بود! منظورش چی بود!؟ من که هرگز روم نمیشه یه همچین کادویی بدم به کسی یعنی ممکنه دست خالی برم اما یه دست کاسه بلوری که شاید زیر ده هزار تومان قیمت داره!! هرگز کادویی نیست که من بدم. من که گفته بودم کسی کادو نیاره. آخه این چیه آورده  جا گیر و بلا استفاده و به درد نخور.

سعی کردم فراموش کنم اما هر بار یادش می افتادم ناراحت می شدم.

اینها مال قبلتر بود که تقوا توی زندگیم خیلی کمرنگ بود. حالا همون آدم خونه خریده. می شد مطابق رویه قدیمم مقابله به مثل کنم یه چیزی بخرم توی همون مایه ها. به درد نخور و ارزون برای اینکه بفهمه من از دیدن کادوش چه حسی داشتم. می شد اصلا به روی خودم نیارم که طرف خونه خریده .... می شد زیر سیبیلی رد کرد و ندید گرفتش و بی خیال کادو شد. یا می شد بر عکس یه کادوی گرون بخرم تا متوجهش کنم چجوری کادو می برن. تا شرمنده بشه. تا یاد بگیره کادو چیه.

اما حالا چی؟

حالا که قراره راهنمای من تقوا باشه چه این بازیها بی معنی و بچه گانه است! چه همه چی کوچیک و بی ارزشه. چقدر راحت می شه فراموش کرد و گذشت. چه با انصاف شدم. از کجا معلوم اون کادو رو برای ناراحت کردن من آورده باشه. مگه نه اینکه چند وقت قبلش به مناسبت دیگه ای کادوی خوبی آورده بود. از کجا معلوم شاید اون کادو از نظر اون خیلی هم به درد بخور و کاربردی بوده؟ اصلا مگه قرار نیست ملاک رفتار من تقوا باشه مگه قرار نذاشتم دیگه ملاک رفتارهام رفتار دیگران نباشه؟

جواب راحته وقتی قراره تقوا راهنمای من باشه. حالا می رم یه کادوی مناسب می خرم که ازش استفاده کنه و کاربردی باشه. قیمتش گرون یا ارزون برای جنگیدن و مقابله به مثل نیست. برای ادب کردن و کینه افروزی نیست. دلم صافه و هیچ کینه ای ازش ندارم. اصلا مطمئنم این موضوع یه سو تفاهمه. می رم یه کادو می خرم و می رم مهمونی و خوش می گذرونم حیف ذهنم نیست درگیر موضوعات به این کوچیکی بشه حیف سلامتی روح و روانم نیست درگیر این چیزهای پیش پا افتاده بشه. حیف دل من نیست که جای افکار غیر خدایی بشه؟