زندگی روی خط تعادل

روز یک

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شروع تازه.

(به او اعتماد کن، وقتی که تردیدهای تیره به تو هجوم می آورد!

به او اعتماد کن، وقتی که نیرویت کم است!

به او اعتماد کن زیرا وقتی که به سادگی به او اعتماد کنی،

اعتمادت سخت‌ترین چیزها خواهد بود.................

کسی که زندگی و همه چیز خود را به درگاه خداوند پیشکش می کند با آرامشی که در قلبش ساکن است به کار می پردازد.......او می گوید نه من بلکه خداوند به وسیله من کار می کند کار او همیشه کار خداست در کارش عجله، تقلا، ناآرامی، جنجال و دویدن بی هدف وجود ندارد. در کار او بیقراری نیست، بلکه سراسر آرامش است، آرامشی که به همگان منتقل می شود. در کار او عشق به همگان نهفته است.)*

 

باید بیشتر فکر کنم. با خودم مرور کنم و یادآوری. تذکر، ذکر. بیاد بیاورم که راه تو از راه آدم ها می گذرد.  چطور از آدمها بی تفاوت بگذرم؟ از نزدیکترین آدمها به من؟ از فرزند و همسر و مادر و پدر؟ به یاد بیاورم عشق تو از عشق آدمها لبریز است. چطور قلبم هنوز پر باشد از رنجشها و کدورتهای همان آدمها؟ چطور ته مانده کدورتها را نبخشم وقتی قرار است آخر این بخشیدن ها تو باشی. چطور بی قرار و ترسان و هراسان باشم وقتی هر چه پیش آید آنست که تو برای من رقم زده ای و تو بهترین ها را رقم می زنی. چطور حرص بزنم و غصه بخورم وقتی روزی معلوم من پیش تو محفوظ است و هیچ کس نمی تواند آن را از من بگیرد. چطور قلبم پر از سکون و آرامش و شادی نباشد وقتی خدایی مثل تو دارم.

1- سوره زمر میخوانم. باشد که کمی فقط کمی بزرگ شوم.

*نوشته های داخل پرانتز از کتاب «برای آن به سوی تو می آیم».