سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی روی خط تعادل

چهار از بیست

    نظر

امروز روز چهارم از دوره بیست روزه من است. اینبار سعی کرده‌ام واقعا روی بند بند برنامه ‌ام تمرکز کنم و به اجرای همه آن متعهد بمانم. روی دو تا موضوع هم باید خیلی خیلی توجه داشته باشم. یک مهربان بودن با دخترکم و دیگری آرام و شمرده حرف زدن.

هر چه از فواید آرام و شمرده حرف زدن بنویسم کم نوشته ام. کسی می تونه کلماتی را که از دهانش خارج می شه مدیریت کنه که قبلا ذهنش و افکارش را مدیریت کرده باشه. وگرنه زبان مثل یک ماشین افسار گریخته در مورد موضوعات مختلف کلمات را با هر آرایشی کنار هم می گذاره... بی هیچ هدفی و هیچ افقی. اما آدمی که برنامه داره، ذهنش مرتب و منظمه و دایره لغاتی که استفاده می کنه مشخص و سالمه موقع حرف زدن هم می دونه که کلا به یک موضوعاتی نباید نزدیک بشه و برای موضوعات دیگه هم بلده که انتخاب و نحوه ارائه کلمات را مدیریت کنه.

نکته مهم دیگه ای که برای یادآوری به خودم دوست دارم اینجا بنویسم:

برای اینکه یک کاری را با پشتکار ادامه بدم باید مراحل زیر را رعایت کنم

1- مصمم بودن

وقتی تصمیمیم می گیرم واقعا عزمم را جزم کنم که آن را به انجام برسونم. برای اینکه وسط کار خسته نشم و تصمیمم فراموشم نشه بهتره که هر روز چند دقیقه به نتیجه فکر کنم. به اینکه اگر بتونم کارم را عملی کنم چه نتایج خوب و شیرینی برای من به بار خواهد آورد .

2- راهکار

برای انجام کارهای بزرگ حتما حتما باید آن را به ذرات کوچک خرد کرد. در برنامه ریزی نباید از عنوان های کلی استفاده کنم. امروز فلان کتاب را تمام کنم. این غیر عملی و کلی است. بلکه باید تعداد صفحات را ذکر کنم ( تعدادی که قابل انجام باشه) بعد هم باز آن را به ذرات کوچکتر خرد کنم. آنقدر کوچک که انجام آن کاملا واضح و مشخص و عملی باشد.

3- تداوم

 در انجام هر کاری موانع و مشکلاتی به وجود می آید. مدیریت زمان خیلی مهم است. مثلا من اگر برنامه ریزی می کنم روزی یک مبحث زبان را تمام کنم و جزییاتش را هم مشخص می کنم اما همین که شروع می کنم می بینم از چیزی که تصور می کردم سخت تر و زمانبر تر است پس می آیم با کمی انعطاف فقط مقداری از آن را یاد می گیرم. به جای اینکه بگویم غیر ممکن است و بگذارمش کنار باید بگویم حتما هر مقدار را که  می شود به انجام برسانم. خودم را مقید کنم که طبق برنامه پیش بروم ولو اینکه دقیقا مثل برنامه نباشد. برنامه باید مثل یک قانون مقدس دنبال شود.

4- لذت بردن از کار

معمولا وقتی از برنامه ام گریز دارم و زده می شم که از انجام کارها لذت نمی برم. برای همین واقعا باید راهی برای لذت بردن از کارم پیدا کنم. شاید مثلا زبان آموزی نتایح بسیار خوبی را در دراز مدت برایم داشته باشه اما در کوتاه مدت سختی هم داره اما اگر روش جذابی پیدا کنم می تونم لذت ببرم. در ضمن خیلی از کارها بوده که من از انجامشون بیزار بودم اما با تمرین و تداوم الان اون کارها اصلا برام خسته کننده نیست.

5- تفکر خلاق

یک راهکار دیگه هم که چند سال پیش من باهاش آشنا شدم. تفکر خلاق هست. یعنی وقتی می خواهیم کاری سخت را انجام بدیم که خیلی هم تمایل به انجامش نداریم. تصور کنیم روز به پایان رسیده و ما اون کار را با موفقیت به پایان بردیم.  خودم رو تصور کنم که کارم رو تموم کردم و در حال کشیدن بدنم و کش و قوس دادن به خودم هستم. خودم را ببینم که کارهام خوب و عالی طبق برنامه پیش رفته و تمام شده و من غرق رضایت هستم. تصور کنم که پس از اتمام کارم در حال نوشیدن یک لیوان چای هستم و غرق لذتم. تصور کنم که کارم را عالی تمام کردم و دارم آماده می شم که برم بیرون و ....